Part 4

7.2K 1.3K 614
                                    


"بعد از توضیح دادن درمورد انواع زوایای دید در جهان، علوم ژنتیکی و دی‌ان‌ایِ موجود در هر سلول بدن یک انسان؛ با توجه به اینکه یک آدم، چگونه و با چه زاویه ای پدیده ها و دنیای اطراف خودشو میبینه، میتونیم به نتیجه ی درستی برسیم و من با اطمینان میتونم بگم رنگ موی من قرمزه. " جونگکوک گفت‌.

"صورتی تیره." تهیونگ جواب داد.

"وای خفه شو." جونگکوک بهش پرید.

هوسوک سرشو محکم به دیوار سفینه کوبید.
"خدایا- اگه ما همین الان اون نقشه ی لعنت شده، روی اسکرین رو به کار نبریم و این سفینه ی تخمی رو حرکت ندیم، من میپرم بیرون."

"انجامش بده بیخایه." جین گفت و هوسوک اخم کرد‌.
"خفه شو پرستار. من شنیدم داشتی درمورد این صحبت میکردی که میخوای از ما تست پروستات بگیری. پسره ی دیوونه ی عجیب."

"رفیق، این توی این ورقه ی پزشکیِ فاکی نوشته شده! تو فکر کردی من خوشم میاد انگشتامو بکنم تو کونتون؟" جین گفت. یونگی خمیازه کشید و خودشو روی صندلیش جمع کرد، نصف خواب و نصف بیدار بود.

"بعدش دستت بوی گند ماهی میگیره." یونگی گفت

"ماهی- من قراره تا آخر عمرم لب به این غذای فاکی نزنم."

"این صندلی ها اصلا راحت نیستن.." جیمین با ناراحتی گفت، از روی صندلیش پایین افتاد و روی زمین قِل خورد.

"اینا فقط برای تو راحت نیستن چون تو کون بزرگی داری."

"مسیح- چرا همه عصبین؟ صندلی ها مشکلی ندارن، جیمین بلند شو. هوسوک نیاز نیست درمورد کون جیمین نظر بدی. جین، دیگه اون چیزای ناشناخته و مزخرف رو از اتاق پزشکی بیرون نیار و اسمش رو لوبِ مخصوص آدم‌فضایی ها نذار. و تهیونگ و گیلاس، یک بار دیگه دعوا کنید تا من-.."
نامجون شروع کرد و جونگکوک غرید.

"اسم من جونگکوکه! انقدر منو گیلاس صدا نزنین. و موهای من قرمزه."

"صورتی فاکینگ تیره." تهیونگ با عصبانیت جواب داد. جونگکوک بهش چشم غره رفت و چشماش تیره شد.
"یک بار لعنتیِ دیگه حرف بزن سیلوِر، و من مطمئن میشم که بفهمی یک چیزِ فاکیِ دیگه صورتی فاکینگ تیره‌ست."
جونگکوک درحالیکه صورتشو به صورت تهیونگ نزدیک کرده بود، غرید.

تهیونگ برای چند ثانیه مکث کرد تا با فاصله ی خیلی نزدیکشون کنار بیاد. دهنشو باز کرد تا چیزی بگه، وقتی-..





"این.. دیگه چه تهدیدیه؟ اصلا معنی نمیده."

"فکر کنم منظورش خونه؟ خون، صورتی تیره نیست جونگکوک."

"شاید منظورش اینه که میخواد موهای تهیونگ رو صورتی تیره کنه."

"شایدم این یه چیز سکشواله و میخواد بهش بفهمونه که دیکش قراره-.."

SPACE VOYAGE | Vkook [translated]Where stories live. Discover now