Part 24

5.3K 1K 192
                                    

"پیس پیس، ته! "
جیمین آروم صداش زد و تهیونگ چرخید تا نگاش کنه.

"ما تنها کسایی هستیم که اینجاییم، چرا داری زمزمه میکنی؟" تهیونگ هم آروم زمزمه کرد.

"جَوش باحال تر میشه. حالا هرچی، گوش کن! "
جیمین بهش پرید و تهیونگ سرشو تکون داد.
"من داشتم روزایی رو که اینجا گذشت رو به زمان سیاره ی خودمون حساب میکردم... و اگه محساباتمو درست انجام داده باشم.. پس امروز تولد منه! "

"یک روز اینجا، معادل سه روز توی سیاره ی ماست جیمین. تولدت تقریبا میشد هشت روز پیش."
تهیونگ گفت. جیمین زد توی سرش و تهیونگ بخاطر درد غرید.
"منظورم اینه- تولدت مبارک! اوه مای گاد چند سالته؟"
تهیونگ پرسید و جیمین لبخند زد.
" ۲۱ "

"چی؟" تهیونگ با گیجی پرسید.
"من فکر میکردم تو از من کوچیکتری! "

"نیستم! "

"ولی قدکوتاه تری."

"از کی تاحالا قد، سن رو تعیین میکنه؟"

"اگه یکی ۳۹ سالشه، با قد کوتاه قراره شبیه ۵ ساله ها باشه! "

"این یه توهین به قد کوتاهاست! "

"شت حق باتوعه. حالاهرچی، تولدت مبارک. بیا به بقیه پسرا بگیم و بریم کیک بگیریم."
تهیونگ گفت و جیمین با لبخند سرشو تکون داد.
هردوشون بلند شدن و بعد تهیونگ، جیمین رو توی بغلش گرفت و فشار داد.

جیمین خندید و تلاش کرد هلش بده.
"فکر میکنی باید بهت اون اسپنکایی که مخصوص تولده رو هدیه بدیم جیمین؟"
تهیونگ با تن صدای بتمن تو گوش جیمین گفت و فقط باعث شد جیمین شدید تر بخنده.

"ولم کن موجود عجیب غریب! "
جیمین با خنده گفت و تهیونگ رو از خودش جدا کرد.

"نوپ، تو قطعا قراره اسپنک شی- "
تهیونگ با شوخی گفت و جیمین رو نزدیک خودش نگه داشت. جیمین بیشتر خندید و بعد هردوشون صدای سرفه ای رو شنیدن.
هردوشون برگشتن و جونگکوک رو دیدن که با چشمای درشت شده اونجا ایستاده بود، درحالیکه موهاش بهم ریخته بود چون تازه از خواب بیدار شده بود.

"چی-چیکار دارین میکنین شما؟"
جونگکوک گفت درحالیکه لحنش کمی مضطرب بنظر میرسید.

تهیونگ از جیمین جدا شد ولی جیمین درحالیکه هنوز داشت میخندید به سمت جونگکوک قدم برداشت.
"هیچی! تهیونگ فقط داشت اذیتم میکرد چون امروز-.."

"هرچی."
جونگکوک گفت. با ناباوری به تهیونگ نگاه کرد و بعد چرخید و ازشون دور شد.

جیمین با اخم به تهیونگ نگاه کرد. تهیونگ با دیدن صورت جیمین شونشو بالا انداخت و جیمین آه کشید.
"باید باهاش صحبت کنی."

"نه."

" ته! کامان مشخصه که اون بخاطر حرفایی که بهش زدی آسیب دیده- "

SPACE VOYAGE | Vkook [translated]Where stories live. Discover now