WOLF [7]

3.2K 576 482
                                    

آپ کردم چون احتمالا نتم ضعیف بشه , پس بدونید این جیره ی فردا بود الان عاپ شده
😂💞💞💞💞💞💞💞
.

.

.

ادوارد وارد کلاس شد خانوم فرانکلین مدیر مدرسه و آقای بلیک مسئول مدارس کنار جایگاه ایستادن

:وقتتون بخیر بچه ها , میتونید بشینید

ادوارد نگاهی به تعداد دانش اموزا کرد و بعد دید یکی از صندلی ها خالیه

:کی غایبه?

خانوم فرانکلین نگاهی به کلاس انداخت
:صبح کلاس تکمیل بود آقا .... تاملینسون کجاست ?

ادوارد سریع سرشو سمت فرانکلین چرخوند
:تاملینسون?!

ف:بله , اون نیستش

یکی از دانش اموزا از ته کلاس سرشو پایین برد تا کسی نبینتش

:درست قبل اینکه بیاین داخل , جیک اونو برد سمت سرویس ها ... اتفاق خوبی نمیفته

ادوارد نگاهی به خ.فرانکلین و اقای بلیک انداخت
و بدون اینکه حرفشو بزنه سمت سرویس های بهداشتی دوید , و اینکه چطور ادوارد انقد سرعتش زیاد بود رو هیچ کس نتونست توجیه کنه

ادوارد در سرویس رو محکم کوبید , بعد وارد شدن در رو قفل کرد تا کسی وارد یا خارج نشه
وقتی وارد شد نگاهی به در های مختلف اونجا انداخت

:لویییی? لویییی?

صدای ریز کشیده شدن کف کفش های رو روی سرامیک دستشویی شنید و سمت در نهم از طرف چپ شد , بدون اینکه منتظر بمونه تا در بزنه و احتمالا کسی درو براش باز کنه با ضربه ی دستش قفل در رو شکست

و با چیزی که دید از شکستن در پشیمون شد
دیک بزرگ یه پسر که احتمالا جیک بود ,توی دهن لویی بود ,ادوارد سریع پشت گردن جیک رو گرفت و اونو از دستشویی بیرون اورد

بدون اینکه به لویی نگاه کنه در اتاقک رو بست
جیک رو گرفت و محکم به دیوار کوبید

:میخوای بگی داشتی چه غلطی میکردی?

جیک به تته پته افتاده بود , چشمای ادوارد با همه الفا ها فرق داشت , نگاهش هم درد داشت هم قدرت , و هم اینکه .... نمیشد دروغ گفت بهش

:من من ... من ... میخواستم

:چرند تحویل من نده  .... اون تورو خواست یا فقط داشتی بهش تجاوز میکردی?

:من ... من بودم ... اون منو نمیخواست , بزور اوردمش , خواهش میکنم بذارین برم , گردنم ... داره میشکنه , لطفا

:البته , چیزیت که نشد !

ادوارد جیک رو رها کرد تا بیفته روی زمین  ,
پسر با ناباوری خواست بلند شه که ادوارد محکم زد توی شکمش ,
از بیخیالی ساختگیش خبری نبود , عصبی با صورتی که نمیشد چیزی ازش خوند
نفس هاش تند و تند تر میشدن
, اونقدر پشت سر هم ضربه زد که جیک اگه ناله نمیکرد ممکن بود اون توالت اخرین جایی باشه که توش نفس میکشید

WOLFWhere stories live. Discover now