Still my MAN [Zayn]

12 Zayn

Song:Küçük bir Yol
Artise: Hadise
✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅

دختر جدید همیشه دردسر جدید بودش! و دوراتا اینو خیلی خوب میدونست. دیگه انقدر به زین نزدیک بودش که بفهمه توی زندگیش چی میگذره، وقتی به حرفاش گوش میداد بیشتر میشناختش زمانی که زین دیوارهاشو برای اون خراب میکرد و اجازه میداد که دوراتا وارد زندگی نه چندان قشنگش بشه.
شاید ظاهر ماجرا طور دیگه ایی بود شاید دوراتا این همه مدت فکر میکرد که زین یه زندگی خیلی عالی کناره همسر خیلی عالیش داره و همیشه یا بهتره بگیم از وقتی شناختش دوست داشت جای اون باشه.
خب با تموم شدن پرونده سامانتا قرار بود همکاری زین و دوراتا هم تموم بشه اما چیزی که اتفاق افتاد دقیقا برعکس بود انگار بیشتر به هم کشیده میشدن. جوری که هرشب یا یک شب در میون و یا حداقل هفته ایی یک بار توی پشت بوم قرار میزاشتن تا حرف بزنن و این موضوع برای همیشه بین خودشون میموند.

دوراتا با یاد آوری شب گذشته که زین قبل از رفتن توی آسانسور بغلش کرد لبخندی زد و ته دلش حس خوبی داشت. اون حتی متوجه نبود که لارن داره بهش نزدیک میشه، چونکه هرچقدر دوراتا ازش فرار میکرد اون شناخته بودش.

-سلام دولارس!

دوراتا به بالا سرش نگاه کرد وقتی لارن رو دید تنش مورمور شد و دلش خواست از اونجا بره، خب فرار کردن بهتر از پاسخ دادن به سوال های اون بود مخصوصا الان که لارن میدونست زین پدر هاناست.

-دوراتا.

-همون دوراتا، ببینم تو از من فرار میکنی؟

-نه.

دوراتا ناخوناشو روی نیمکتش کشید و آب دهنشو قبل از اینکه بی دلیل توی صورت بیش از حد سفید لارن تف کنه توی معدش فرو برد. وای که چقدر از این دختر بدش میومد،چرا باید باهم به یه مدرسه میرفتن و چرا اون باید همسایه زین میبود.لارن روی نیمکتی که جلوی درواتا بو‌د نشست تا راحت تر باهاش حرف بزنه.

-دوست پسرت دیشب توی آپارتمانش بود.

-اون دوست پسر من نیست بعدش بهتره سرت توی کاره خودت باشه.

-خب من سرم توی کاره خودم بود تا وقتی که...

لارن حرفشو نصفه گذاشت و دوره لبشو خیس کرد، دوراتا توی دلش با صدای بلند به زین نفرین فرستاد و امیدوار بود که اون کاره اشتباهی نکرده باشه. دوراتا فکرشم نمیکرد انقدر دعوای دیشبش با لوری بد باشه که به خونه برنگرده و شبو توی آپارتمانش بگذرونه همراهه لارن.

-این چیزیو تغییر نمیده.

-این یعنی روابط دوست پسرت برات مهم نیست؟ نگران نیستی یه وقت ایدز بگیری؟