29 Zayn

93 25 132
                                    

Song:Halo
Artist:Beyonce
✅اول ووت بده لطفا دوستم✅
✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅

ساعت ده شبه و دوراتا کنار استخر حیاط پشتی خونه نشسته با اینکه هوا سرده ولی ذهنش خالی میشه. از اون شب براش یه عادت شده نصفه شب ها بعضی وقتا هم حدودهای همین ساعات که پدرش و نتی هرکدوم مشغول کارهای خودشونن کنار استخر میشینه و سعی میکنه افکارشو کنترل کنه. اون حتی لباس زیادی تنش نمیکنه تا سرمای هوارو با تمام وجودش حس کنه.
بجای نشستن روی صندلی روی زمین سرد و چمن میشینه، دستاشو کناره بدنش میزاره بهشون تکیه میده. سرشو به عقب خم میکنه و چشماشو به ستاره ها میده، حتی وضعیت بهم ریخته ستاره ها هم از زندگی اون منظم تره.
از زین چه خبر؟
خب اون داره برای خودش توی خونه بغلی زندگی میکنه و از روزی که به اینجا نقل مکان کردن یه کلمه هم با دوراتا حرف نزده.
این عجیبه دوراتا فکر میکرد الان دیگه بیشتر میبیندش و بیشتر به هم نزدیک میشن.

هانا از پنجره ی اتاق خوابش دوراتا رو دید که کناره استخر نشسته:هی دوراتا!

دوراتا سرشو چرخوند و بالارو نگاه کرد:هانا!

هانا رو زانو نشست تا بهتر دوراتارو ببینه:هوا سرده این بیرون چیکار میکنی؟

دوراتا شونه هاشو بالا داد:هیچی.

-تنهایی؟

دوراتا سرشو تکون داد:بابا و نتی رفتن مهمونی آقای کالیو

-بابای منم همینطور.

-میخوای بیای اینجا؟

هانا پشت سرشو نگاه کرد:کاترین اینجاست.

-خالت؟

-آره! میخوایم فیلم ببینیم اگه دلت خواست بیا.

-باشه برو منتظرش نزار.

دوراتا برای هانا که پنجره ی اتاقش رو میبست دست تکون داد.وقتی از رفتتش مطمئن شد روی چمن ها دراز کشید دوباره به آسمون چشم دوخت. دیگه سرما براش یه چیزه طبیعی شده بود، بعضی وقتا انقدر سر میشد بدنش که حتی حسش نمیکرد.

مثل الان که چشماش بسته بودن و زین بالاسرش دست روی گونش میکشید.

-باید بری خونه!بدنت سرده سرده.

دوراتا فکر کرد از سرمای زیاد توهم زده چشماشو بسته نگه داشت:خوبه!الان توی سرمی درسته؟ وقتی چشمامو باز کنم اینجا نیستی.

زین لبخند کش داری زد:میخوای امتحان کنی؟

هنوز چشماش بسته بودن:چیو؟

Still my MAN [Zayn]Where stories live. Discover now