23 Dorata

108 26 374
                                    

Song: İltimas
Artist: Murat Boz & Gülşen

✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅

صداها خیلی وقت بود قطع شده بودن اما هنوز دوراتا مثل بید میلرزید و دستاشو دوره بازوی زین گذاشته بود. زین سرشو به بدنه ماشین تکیه داد و چشماشو روی هم گذاشت، چند باری نفس عمیق کشید.
دوراتا احساس خیسی کف دستش کرد، سرشو از روی قفسه سینه زین بلند کرد و به کف دستش نگاه انداخت. وقتی کف دستش خون دید به خودش اومد و به زین نگاه کرد.

-تیر خوردی.

دوراتا دوباره با صدای بلند تکرار کرد:تیر خوردی!!

اون دستشو به شلوارش مالید و زین رو تکون داد:زین‌ تیر خوردی! بیدار شو.

زین چشماشو باز کرد:چی؟

زین سعی کرد دستشو بلند کنه اما درد بدی احساس کرد:آخ.

دوراتا روی زانوهاش نشست:تکون نخور.

زین سرشو سمت زخمش چرخوند و دستشو روش گذاشت:آخخخ.

به خاطره دردی که میکشید ابروهاش تو هم رفت.دوراتا با عجله گوشیشو درآورد:آمبولانس...

گوشی از توی دستش روی زمین افتاد:لعنتی!!

دستاش میلرزید،اونو از رو زمین برداشت و سریع ۹۱۱ رو گرفت:دبیرستان والی...آمبولانس میخوایم...یکی تیر خورده...لطفا سریع بیاید...بازوش تیر خورده...لطفا سریع بیاید...

دوراتا گوشی روی زمین گذاشت،با چشمش دنبال فابیو گشت با اینکه صداها قطع شده بودن اما هنوز میترسید از جاش بلند بشه.

-فابیو.

زین دستشو با فشار روی زخمش نگه داشته بود.بالاخره سروکله فابیو از پشت ماشین پیداش شد، اون اسلحه توی دستشو پشتش زیره کتش قایم کرد و کنار دوراتا و زین نشست.

-اون تیر خورده به ۹۱۱ زنگ زدم.

-چی؟تیر خورده؟

-بابا..

زین با شنیدن صدای هانا چشماشو باز کرد، اونو دید که داره به طرفش میدوه و هرلحظه نزدیک تر میشه. دوراتا با کمک فابیو از روی زمین بلند شد و یکم از اونا فاصله گرفت. هانا کنار زین روی زمین خودشو انداخت و همونطور که دستاشو جلوی دهنش گرفته بود اشک میریخت.

فابیو نزدیک زین شد تا زخمشو نگاه کنه:تیر رد شده.

دوراتا حراصان رو به فابیو نگاه کرد:این خبر خوبیه؟

Still my MAN [Zayn]Where stories live. Discover now