25 Dorata

133 26 357
                                    

Song:Pillowtalk
Artist:Zayn

✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅

-من یه گناهکارم! من احساسات خیلی بهم ریخته ایی نسبت به مردی درونم پرورش میدم که از هر نقطه نظری اشتباهه. از اینکه دارم بهش فکر میکنم هم احساس گناه دارم، اما نمیتونم انکار کنم که چقدر لذت بخشه فکر کردن بهش. تا حالا گناه کردن انقدر لذت بخش نبوده.به نظرتون بخشیده میشم؟به نظرتون میتونم از این چاله ی گناه بیام بیرون بدون اینکه به کسی آسیب بزنم یا ناراحتشون کنم؟

-دوراتا تو باید صدای قلبت رو گوش کنی تا هدایتت کنه! هیچکس نمیتونه درست یا غلط رو بهت نشون بده و یا تورو از گناه کردن منع کنه. پاکی قلبته که مقابل گناهت وایستاده.

-مطمئن نیستم قلبم هنوز پاک باشه.

-قلبت جوابش رو خیلی وقته داده.

دوراتا از کابین چوبی داخل کلیسا بیرون اومد. از اینکه به گناهانش اعتراف کرده بود احساس خرسندی داشت ولی هنوز نگران بود. چرا نمیتونست به زین فکر نکنه؟ انگار همیشه کنارش بود و داشت بهش نگاه میکرد طوری که همیشه نگاه میکنه همراه لبخند کوچیک با چشمان روشن و مژه های بلند...

-دوراتا نباید اینطوری باشی...

خودش رو با کلمات خودش تنبیه کرد.سر زدن بی خبر به کلیسا اونم روز سال نو برای خودش هم جدید بود. اما باید اعتراف میکرد تا یکم حالش بهتر میشد، فکرش رو هم نمیکرد این رابطه انقدر احساسات آشفته و بار سنگین داشته باشه.

دوراتا به طرف درب خروجی کلیسا حرکت کرد.برای شب برنامه ایی نداشت حتی حوصله اینو که از خونه بزنه بیرون هم نداشتش.چرا این رابطه با بودن زین کنارش قشنگ بود اما با نبودش مثل بزرگترین گناه؟

وقتی از پله های کلیسا پایین اومد ایرپادشو توی گوشش گذاشت و خودشو غرق دنیای موسیقیش کرد. اون داخل پیاده رو در حال قدم زدن بود ،همینطوری داشت راه میرفت که یه ماشین جلوتر ازش ترمز کرد وایستاد. اهمیتی نداد و به راه رفتنش ادامه داد تا وقتی که فابیو رو دید که از درب سمت راننده پیاده شد.

-هی!سلام.

دوراتا آهنگش رو قطع کرد. سره جاش وایستاد و لبخندی به فابیو زد.

-سلام،اینجا چیکار میکنی؟

-داشتم رد میشدم.

دوراتا به ماشینش نگاه کرد "عجیبه تنهایی! همیشه چند نفر رو همراه خودت داری."

-اومدم به یکی سر بزنم.

فابیو از ماشین فاصله گرفت و با اومدن به پیاده رو روبه روی دوراتا وایستاد.

Still my MAN [Zayn]Where stories live. Discover now