Still my MAN [Zayn]

34 Dorata

Song:Çok sevmek yasaklanmalı
Artist:Mustafa Ceceli, İrem Derici , Sinan Akçıl

✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅

از داخل کمد کتاب و دفترشو برداشت و قفلشو انداخت، اونارو به سینش فشار داد و بدون اینکه زیاد اطرافو نگاه کنه داخل راه روی مدرسه به سمت کلاسش راه افتاد. دلش نمیخواست هانا یا هرکس دیگه رو ببینه از اینکه کسی در اون لحظه ازش بپرسه حالش چطوره متنفر بود.
صبح خیلی زودتر از وقته موعودش از خونه بیرون زده بود تا با زین و یا پدرش، حتی هانا برخورد نکنه. اینکه نتی یه چیزایی میدونست حس عجیبی داشت، خونسردی اون چیزی نبود که پیش بینی کرده بود. اما اتفاقات دفتر یادداشت زردش دارن با چند درجه اختلاف براش واقعی میشن.
داشتن لذت بخش زین بهترین قسمت اون دفتر بود، اما..
هنوز قلبش و جای جای بدنش با یادآوری زین درد میکرد و میسوخت، میخواست کاری که باهاش شده رو فراموش کنه اما انقدر قوی نبود.
اون اگه ازش میخواست دوراتا نه نمیگفت اما ترجیح داد با زور این کارو انجام بده، بعد مثل آشغال ولش کرد و بدون معذرت خواهی اتاقو ترک کرد.
روزش رو در مدرسه با فرار کردن از دست دوست هاش گذروند، نهار نخورد و حتی برای هوا خوری از ساختمون بیرون در نیومد.بالافاصله هم بعد از خوردن زنگ فرار کرد و خودشو داخل یه غذاخوری انداخت تا چیزی بخوره.
از اون روز هرچیزی که میخورد تا مرز بالا اومدن گلوشو فشار میداد اما اون نمیخواست با چیزی نخوردن به خودش آسیب بزنه. فقط همه چیزو با یه عالمه آب میفرستاد داخل معدش، یه طورایی مشتشو داخل گلوش فرو میکرد و تمام ترشحات معدشو خفه میکرد اجازه نمیداد بیرون ریخته بشه.

تقریبا همبرگرشو تموم کرده بود که گوشیش زنگ خورد، وقتی اسم مارکو روی صفحه نمایشگر دید هیچ حسی نداشت.فقط لیوان آبشو سر کشید و تماسو جواب داد.

-مارکو.

-از پنجره بیرونو نگاه کن؟

دوراتا سرشو چرخوند و مارکو رو دید که براش دست تکون میده.

-اینجا چیکار میکنی؟

مارکو بدون اینکه تماس رو قطع کنه به طرف درب ورودی رستوران حرکت کرد:فکر کردم نیاز داشته باشی حرف بزنیم.

دوراتا به درب رستوران نگاه کرد که مارکو ازش داخل اومد، نیازی نبود که تماس رو متصل نگه داره پس قطعش کرد. گوشی رو کنار بشقابش روی میز گذاشت، مارکو روبه روی دوراتا نشست و بهش لبخند بزرگی زد.

-چیزی شده؟

دوراتا دستاشو روی میز گذاشت:نپرس اینو اصلا حوصلشو ندارم.

-باشه، اما امروز حواسم بهت بود یعنی چند روزه حواسم بهته داغون به نظر میای.