Song:Toro Mikhaam
Artist:Gdaal
✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅اون لیوان قهوشو از روی میز برداشت و همچنان که چشمش متمرکز به صفحه تبلتش بود یکم از قهوه نسبتا داغش خورد. اون لیوانشو روی میزش برمیگردوند که درب اتاقش زده شد، وقتی سرشو بلند کرد و قبل از اینکه جواب کسی که پشت در بود بده.سامانتا وارد اتاق شد و هرمان با تعجب نگاهش کرد.
-سامانتا؟
-سلام بابا.
اون نزدیک صندلی پدرش شد و گونه اونو بوسید.به میزش تکیه داد و دست به سینه وایستاد.
-سمی؟ چیزی شده؟
-چارلی اومده بابا!اون با من حرف نمیزنه.
-و تو؟
-آره اومدم اینجا!
-آخرین بار امروز صبح باهاش حرف زدم قرار بود بره دبیرستان.
-آره اومدش! یه اتفاق عجیبی افتادش توی مدرسه من شاهدش نبودم اما عکساش همه جا پخش شده.
-چارلی کاری کرده؟
-بهتره بهت نشون بدم.
سامانتا گوشیشو بیرون درآورد و فیلمی که یکی از بچه ها گرفته بود توی گوشیش باز کرد.گوشی رو روی میز پدرش گذاشت و سمتش هول داد.
هرمان گوشی رو توی دستش گرفت و با دقت به فیلم چارلی نگاه کرد. اون دختری رو توی بغلش گرفته بود و سواره ماشینش میکرد.-بزار بهش زنگ بزنم.
اون گوشی سامانتا رو به دستش برگردوند و از روی صندلیش بلند شد و شماره چارلی روگرفت. اون خیلی زود جوابش رو داد.
-هرمان؟
-چارلی کجایی؟
-بیمارستان.
-چرا؟
-جلوی مدرسه به یه دختره زدم!
-چی؟
-اتفاقی نیافتاده حالش خوبه حتی کبودی هم نداره هیج جاییشم نشکسته.
-پس چرا بیمارستانی؟
-دارم برمیگردم به هرحال دختره پدرش توی بیمارستان دکتره.
-دختره؟ اسمشو نپرسیدی.
-بابا اون دوراتاست.
هرمان با اخم برگشت و به سامانتا نگاه کرد. بهش اخطار داد که وسط حرفش نپره.
YOU ARE READING
Still my MAN [Zayn]
Fanfiction⚠️توجه⚠️ ❗️این داستان فصل دوم داستانه The 10 Women ❗️ چی میشه اگه دوراتا این بار تمرکز زین رو خراب کنه! موفق بشه تمام احساساتش رو با گوشت و خون و لمس کردن حس کنه 👀 [some sexual contact 🔞] [and more love and feeling❤️]