36 Dorata

84 13 28
                                    

من اومدم تقریبا بعد از یک مدت خیلی طولانی! درواقع شاید این قسمت خیلی مزخرف باشه! چون بدون هیچ فکری داره نوشته میشه! خواستم از همین جا اعلام کنم.
......................
Song:Closer
Artist: The Chainsmoker ft Halsey
✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅

چقدر میتونی یک رابطه عاشقانه رو از دیده ها پنهان کنی؟یک ماه؟ دو ماه؟ یا تا وقتی که واقعا گندش در بیاد و نفهمی چه بلایی سرت اومده. توی یه چاهی بی افتی که حتی انتهایی نداشته باشه. تنها سوالی که از خودش میپرسید این بود که چرا عاشق زین شده؟ چطور کاری کرده که اون هم عاشقش بشه؟ البته اگه زین اونطور که دوراتا فکر میکنه عاشقش باشه. آدم بعضی وقتا از احساسات خودش هم نمیتونه مطمئن باشه چه برسه از احساسات طرف مقابلش.

وقتی فکر میکرد انگار یه سریاله خیلی جذاب رو شروع کرده که دردآوره و نمیتونه متوقف کنه خودش تا قسمت بعدی رو نبینه. چقدر این تشبیه شبیهه چیزی که الان دوراتا داره احساس میکنه.

روزه بعدی که توی مسیر مدرسه دوچرخه سواری میکرد، کنار کیک فروشی نزدیک والی های ماشین فابیو رو دید. اون رانندش همراهش نبود و وقتی دوراتا از فاصله دور نزدیک میشد متوجهش شد. از ماشین پیاده شد و به درب تکیه داد، منتظر بود تا دوراتا توقف کنه.

دوراتا قبل از اینکه ترمز کنه به خودش قول داد تا به فابیو به خاطره کاری که کرده حمله نکنه اما چقدر میتونست پنهان کنه. اول ترمز رو فشار داد و بعد با پاش تعادلشو حفظ کرد.

-مادمازل؟

دوراتا چشماشو چرخوند و کلاهشو از سرش در آورد. باد موهاشو به جلو هول داد. مجبور شد چند ثانیه ایی با اونا معتل باشه. فابیو توی این کار کمکش کرد و دسته ایی از موهاش رو پشت گوشش گذاشت.

-صبح بخیر.

-این نباید اتفاقی باشه نه؟

فابیو گیج سرشو یکم پایین خم کرد تا اون وقتی حرفشو تکرار میکنه بهش نزدیک باشه:چی؟

دوراتا دستشو روی شون اون گذاشت و به عقب هولش داد:ملاقات های یکهویی اتفاقی نیست نه؟

-من مامور اف بی آی نیستم اما دوستای زیادی دارم.

دوراتا کلاهشو کنار بدنش نگه داشت:دوست هات بهت یاد دادن که جاسوسی دخترای نوجوون رو بکنی؟

فابیو حالا متوجه رفتارهای دوراتا شده بود.اما نمیخواست به چیزی هم اعتراف کنه. فقط چهره متعجبی به خودش گرفت که انگار متوجه حرفی که اون داره میزنه نشده.

Still my MAN [Zayn]Where stories live. Discover now