thirty nine

7.4K 720 3.7K
                                    

با نزدیک شدن به آخرین پیچِ پیست پاشو بیشتر از قبل روی پدال گاز فشار میده و صدای داد هیجان زدش فضای ماشینو پر میکنه

نشستن پشت یکی از ماشینای مورد علاقه ش و روندن با سرعت دلخواهش توی اون پیست وضعیتیه که لحظه به لحظه آدرنالین بیشتری رو به رگ هاش پمپاژ میکنه

در کنار اینکه هر چند لحظه یه بار صدای خنده های لیامو زیر گوشش می شنوه و با خودش فکر میکنه این لحظه از قشنگ ترین لحظات زندگیش به حساب میاد

جوری که حس میکنه مسیری که توش مشغول روندنه همون مسیر خوشبختیه

خوشبختی ای که همیشه کنار کسی که دوسش داره خواهانش بوده

خنده های از ته دلی که قلبشو به تپش درمیارن

گرما و حرارتی که تمام وجودشو در بر گرفته و شیرینی لذت بخشی که مزه شو زیر زبونش حس میکنه

از این بابت مطمئنه که هیچوقت تا این حد خوشحال نبوده

انقدری که با خودش فکر میکنه تمام لحظه های سختی که تو زندگیش گذرونده ارزش بودن توی این نقطه رو داشتن

تا حدی از حس شادی و حال خوب پره که تمام لحظه های سیاه گذشته در نظرش کمرنگ و بی ارزش جلوه میکنن

و این همون چیزیه که همیشه دنبالش بوده...

"حال خوب و آرامش"

با رسیدن به نقطه ی شروع پیست طی چند ثانیه ماشینو از حرکت متوقف میکنه و از صدای کشیده شدن لاستیک هاش روی زمین غرق لذت میشه

زی_لعنت بهش

پر هیجان داد میزنه و سرشو به پشتی صندلی تکیه میده

زی_ممنون لی... خیلی وقت بود پشت فرمون ننشسته بودم

بین نفس زدناش لب باز میکنه و سیبک گلوش به آرومی بالا و پایین میشه

درحالی که کلمه ی "خیلی وقت" در نظرش به معنای دو هفته س

زی_فکر کنم همه ی انرژیمو روش تخلیه کردم

با توجه ضعف و بی حالی کمرنگی که دچارش شده زمزمه میکنه و پلکاشو روی هم فشار میده

اما بیان همین جمله از سمتش کافیه تا اخم ظریفی بین ابروهای لیام جا خوش کنه و در حالی که چشماشو میچرخونه به حرف بیاد:

لی_خوشحالم که "آدم" نیست

بلافاصله نیشخند پررنگ و بی اختیاری روی لب های زین کشیده میشه و بدون باز کردن چشماش لب میزنه:

زی_خالی کردن انرژی رو آدما ام به نظر هیجان انگیز میاد

چند لحظه بعد چشماشو باز میکنه و در حالی که سعی داره خنده هاشو مهار کنه به چشمای تیره شده ی اون مرد خیره میشه:

Car Lover [Z.M]~[completed]Where stories live. Discover now