five

4.4K 868 742
                                    

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

چشماشو باز میکنه و خمیازه ی کوتاهی میکشه.احساسی که الان داره مثل این میمونه که چندین سال خوابیده اما هنوزم خستس پس چشماشو میبنده تا به ادامه ی خوابش برسه اما آخرین صحنه قبل از خوابیدنش تو ذهنش بولد میشه و با توجه به موقعیت به نظر نمیاد که هنوزم تو lv باشه.

به سرعت چشماشو باز میکنه و متوجه کاناپه ی چرمی که روش دراز کشیده میشه.

بوی تند سیگار و صدای تایپ کردن تو فضای اتاقی که دیواراش با کاغذ دیواریای نیلی رنگ پوشیده شدن شنیده میشه و زین خیز برمیداره تا از جاش بلند شه اما از اون جایی که کاملا لبه ی کاناپه دراز کشیده پرت میشه زمینو پیشونیش با سرامیکای سرد کف اتاق برخورد میکنن.

زی_آآآی فاک

میناله و دستشو رو پیشونی دردناکش میذاره.

لی_تو خیلی بی ادبی بچه

لیام درحالی که سرش تو مانیتوره خونسرد میگه و از سیگار بین لباش کام میگیره.

زین نگاه گیجشو به اون مرد میده و هنوزم نفهمیده چه اتفاق فاکی ای افتاده.

زی_اینجا کجاس؟

نگاهی به اطراف میندازه و با دیدن ساعت روی دیوار چشماش گرد میشن.تقریبا نزدیک نیمه شبه و زین با بیرون موندش تا این ساعت حتما آنیلارو سکته داده.

لیام نیم نگاهی به قیافه ی آشفته ی اون پسر میندازه.قطعا خودش تا الان فهمیده اوضاع از چه قراره پس بدون اینکه جواب سوالشو بده به کارش ادامه میده.

زی_عاممم من...

سرشو میخارونه و زیرچشمی به اون مرد نگاه میکنه.

لی_آره بیبی بوی خوابت برد و من آوردمت اینجا چون بیدار نمیشدی

سرشو بلند میکنه و با طلبکاری به زین نگاه میکنه.

لفظ بیبی بوی از نظرش کاملا مناسب اون کیتن گیجیه که هنوزم رو زمین نشسته و داره نگاش میکنه.

زین با نگاه خیره ی اون مرد به خودش میاد و از جاش بلند میشه.

زی_من...متاسفم و ممنون بابت اینکه اجازه دادی پشت lv بشینم

با اینکه دل خوشی از این مرد نداره اما بازم وظیفه ی خودش میدونه که معذرت خواهی و تشکر کنه.

لیام سر تکون میده و سیگارشو توی زیرسیگاریه روی میز خاموش میکنه.

لی_بهم بگو که قرار نیست فردا بازم اینجا ببینمت!

قبل از اینکه اون پسر از اتاق خارج بشه میگه و سیگار دیگه ای آتیش میزنه.

زین نگاه طلاییشو به اون مرد میدوزه.جوری که بدون کمک گرفتن از دستاش از سیگار بین لباش کام میگیره و چندلحظه بعد دودشو از راه بینی و دهنش بیرون میده باعث میشه زین دلش بخواد همین الان سیگار بکشه.حتی با وجود ناشی بودنش.

Car Lover [Z.M]~[completed]Where stories live. Discover now