twenty three

6.5K 827 1.7K
                                    

با احساس نفس های داغی که پشت گردنش پخش میشن از خواب بیدار میشه و چشمای خواب آلودشو تا نیمه باز میکنه

مثل همیشه بعد از بیدار شدن از خواب دلش میخواد دوباره چشماشو ببنده و به خوابش ادامه بده اما این بار تشخیص ندادن موقعیت مکانیش این اجازه رو بهش نمیده

چشماشو کامل باز میکنه و نگاه گیج و سردرگمشو به دیوار چوبیِ جلوی روش میدوزه

از کی تا حالا دیوار اتاقش چوبی شده؟

لب های خشکشو با حرکت زبونش خیس میکنه و میخواد از جاش بلند شه اما دست تتو خورده ای که دور کمرش حلقه شده این اجازه رو بهش نمیده

«وات د فاک؟»

سوالیه که از خودش میپرسه و نگاه گیجشو روی خط و خطوط آشنای تتو های اون دست میگردونه

حدود ده ثانیه طول میکشه تا کاملا لود بشه و با فهمیدن اینکه اون دست متعلق به کیه سرجاش بپره

تکیه زده به دیوار چوبی زانوهاشو توی شکمش جمع میکنه و نگاه متعجبشو روی لیامی که کاملا خواب به نظر میرسه میگردونه

تو یه لحظه تمام اتفاقات دیشب از جلوی چشماش رد میشنو با بیچارگی دستشو روی پیشونیش میکوبه

به نظر میاد دیشب روی تخت یک نفره ی اون کلبه خوابش برده و لیام به جای اینکه از خواب بیدارش کنه خودشم کنارش خوابیده!*

زی_لعنت بهت

خطاب به خودش میغره و با احساس خجالت زدگیِ شدیدی نفس سنگینشو از ریه هاش بیرون میده

چشمای طلاییشو روی صورت غرق خواب لیام میگردونه و بی اختیار به این فکر میوفته که ورژن خوابیده ی اون مرد زیاد از حد خواستنی به نظر میرسه

"اخم ظریفی بین ابروهای پرش جا خوش کرده و لب های خوش فرمش از همیشه قرمز تر به نظر میرسن، مژه های روشنش به هم گره خوردنو قفسه ی سینش به آرومی بالا و پایین میشه درحالی که سه تا از دکمه های پیرهنش بازنو عضله های ورزیده شو به نمایش گذاشتن"

از محتوای افکارش چشماش به سرعت گرد میشنو سرشو به دیوار چوبی میکوبه

از کی تا حالا بدون هیچ شرم و خجالتی غرق پرستش چهره ی جذاب دیگران میشه؟

البته منظور از «دیگران» توی افکار بی سر و ته اون پسر فقط مختص لیام پینه*

چندین بار تصمیم میگیره نگاهشو به جای دیگه ای معطوف کنه اما هر بار میل به تماشای اون چهره ی گیرا قوی تر از تصمیمش عمل میکنه

بعد از حدود ده دقیقه کلنجار رفتن با خودش کمی بدنشو روی تخت جلو میکشه و سرانگشتای دستشو به آرومی روی مژه های روشن اون مرد حرکت میده

لب هاشو با حرکت زبونش خیس میکنه و با دقت بیشتری خطوط چهره ی بی نقصشو دنبال میکنه

دستشو بالای صورتش حرکت میده و اینبار موهای نرم و خوش حالتشو بین سرانگشتاش به بازی میگیره

Car Lover [Z.M]~[completed]Where stories live. Discover now