.
.
.
.
.دستشو نوازش وار روی کمر اون پسر میکشه و از نفسای منظمش که روی گردنش پخش میشن متوجه میشه که خوابش برده.
حالا باید چیکارش کنه؟
نفس کلافه ای میکشه و یکم از خودش فاصلش میده.
نوک بینی،گونه هاش و لبهاش قرمزنو موهای نمدار و مشکیش روی پیشونیش پخش شدن.
اون خیلی زیبا به نظر میرسه.
زیبا و هوس انگیز
لبهاشو با زبونش خیس میکنه و زینو تو بغلش جا به جا میکنه.حالا که اون پسر خوابه و لیامم آدرس خونشو نمیدونه مجبوره ببرش خونه ی خودش.
سوییچشو از روی میز برمیداره و دستاشو زیر زانوها و گردن اون پسر میبره و روی دستاش بلندش میکنه.
این بچه تا به حال چیزی جز دردسر براش نبوده.
دره ماشینو باز میکنه و روی صندلی جلو میذارش.
قبل از اینکه سوار شه نگاهش به کوله پشتی مشکی رنگ زین که روی پله هاس میوفته و بعد از برداشتنش پشت رول میشینه و حرکت میکنه.
.
.
.
.
.لی_پسره ی دردسرساز
زیرلب زمزمه میکنه و خم میشه تا زینو روی تخت خودش بذاره.
از الان منتظره تا صبح بشه و ریکشن این گربه ی کیوتو وقتی تو یه جای ناآشنا چشم باز میکنه ببینه.
کوله پشتی اون پسرو روی تخت میذاره و با دیدن شلوار جین تنگی که تنشه دستشو سمت دکمش میبره و بعد از باز کردنش از پاش بیرون میکشش تا بتونه راحت بخوابه.
درسته که اون بچه پاهای خوش تراش و ظریفی داره اما دلیل نمیشه با پوشیدن شلوارای اینقدر تنگ پاهاشو به نمایش بذاره.
بی اختیار اخم میکنه و لحافو روی پاهای زین میکشه که باعث میشه کوله پشتیش روی زمین بیوفته و به خاطر باز بودن درش وسایل داخلش بیرون بریزن.
لیام نفس عمیقی میکشه و مشغول جمع کردن وسایل روی زمین میشه که دفتر طراحی زین توجهشو جلب میکنه.
دفترو از روی زمین برمیداره و به صفحه ای که باز شده نگاه میکنه.
طرح لامبورگینی قرمز رنگی روی کاغذ خودنمایی میکنه که با دقت و مهارت کشیده شده.
با کنجکاوی دفترو ورق میزنه و توی هر صفحه با طرحای ماشینایی مواجه میشه که بیشترشونو میشناسه یا حتی توی نمایشگاهش دارتشون اما بعضیاشون کاملا جدید و ناآشنان.
در واقع مطمئنه که همچین ماشینایی با این طرحای بی نظیر اصلا طراحی و ساخته نشدن و به احتمال زیاد نشأت گرفته از ذهن ماشین باز اون پسر بچه ان.
![](https://img.wattpad.com/cover/202604572-288-k798852.jpg)
YOU ARE READING
Car Lover [Z.M]~[completed]
Fanfictionمعشوقه های اون پسر ماشینا بودن اما از کجا میدونست میل به دست آوردن اون ال وی تک ساخت قراره به کجاها بکشونش؟ #1 - fanfiction #1 - ziammayne