six

4.2K 816 409
                                    

.
.
.
.
.

دستشو نوازش وار روی کمر اون پسر میکشه و از نفسای منظمش که روی گردنش پخش میشن متوجه میشه که خوابش برده.

حالا باید چیکارش کنه؟

نفس کلافه ای میکشه و یکم از خودش فاصلش میده.

نوک بینی،گونه هاش و لبهاش قرمزنو موهای نمدار و مشکیش روی پیشونیش پخش شدن.

اون خیلی زیبا به نظر میرسه.

زیبا و هوس انگیز

لبهاشو با زبونش خیس میکنه و زینو تو بغلش جا به جا میکنه.حالا که اون پسر خوابه و لیامم آدرس خونشو نمیدونه مجبوره ببرش خونه ی خودش.

سوییچشو از روی میز برمیداره و دستاشو زیر زانوها و گردن اون پسر میبره و روی دستاش بلندش میکنه.

این بچه تا به حال چیزی جز دردسر براش نبوده.

دره ماشینو باز میکنه و روی صندلی جلو میذارش.

قبل از اینکه سوار شه نگاهش به کوله پشتی مشکی رنگ زین که روی پله هاس میوفته و بعد از برداشتنش پشت رول میشینه و حرکت میکنه.

.
.
.
.
.

لی_پسره ی دردسرساز

زیرلب زمزمه میکنه و خم میشه تا زینو روی تخت خودش بذاره.

از الان منتظره تا صبح بشه و ریکشن این گربه ی کیوتو وقتی تو یه جای ناآشنا چشم باز میکنه ببینه.

کوله پشتی اون پسرو روی تخت میذاره و با دیدن شلوار جین تنگی که تنشه دستشو سمت دکمش میبره و بعد از باز کردنش از پاش بیرون میکشش تا بتونه راحت بخوابه.

درسته که اون بچه پاهای خوش تراش و ظریفی داره اما دلیل نمیشه با پوشیدن شلوارای اینقدر تنگ پاهاشو به نمایش بذاره.

بی اختیار اخم میکنه و لحافو روی پاهای زین میکشه که باعث میشه کوله پشتیش روی زمین بیوفته و به خاطر باز بودن درش وسایل داخلش بیرون بریزن.

لیام نفس عمیقی میکشه و مشغول جمع کردن وسایل روی زمین میشه که دفتر طراحی زین توجهشو جلب میکنه.

دفترو از روی زمین برمیداره و به صفحه ای که باز شده نگاه میکنه.

طرح لامبورگینی قرمز رنگی روی کاغذ خودنمایی میکنه که با دقت و مهارت کشیده شده.

با کنجکاوی دفترو ورق میزنه و توی هر صفحه با طرحای ماشینایی مواجه میشه که بیشترشونو میشناسه یا حتی توی نمایشگاهش دارتشون اما بعضیاشون کاملا جدید و ناآشنان.

در واقع مطمئنه که همچین ماشینایی با این طرحای بی نظیر اصلا طراحی و ساخته نشدن و به احتمال زیاد نشأت گرفته از ذهن ماشین باز اون پسر بچه ان.

Car Lover [Z.M]~[completed]Where stories live. Discover now