.
.
.
.
.وارد اتاقش میشه و بعد از در آوردن همه ی لباساش به جز تیشرت و باکسر مشکی رنگش روی تخت دراز میکشه و از برخورد ملحفه های خنک با پاهای برهنش نفسشو آسوده بیرون میده و پلکاشو روی هم میذاره
_خیلی سیگار میکشی پین
وقتی به جای بوی همیشگی مواد شوینده و شامپوی خودش بوی تند سیگار زیر بینیش میپیچه زیرلب غر میزنه و اخم میکنه
حتی لباساشم باید بوی سیگار بدن؟
البته به غیر از بوی سیگار میتونه بوی دیگه ایم حس کنه که ترکیب شدنشون باهم رایحه ی جدید و ملایمی رو به وجود آورده
عطری که باعث مهار خاصیت اذیت کننده ی بوی سیگارش میشه و در عوض اونو تبدیل به همون رایحه ی فوق العاده میکنه
شاید بوی ادکلنش باشه، شایدم عطر خاص بدنش اما به هرحال خوبه!
بالش بنفش رنگشو بغل میکنه و با یادآوری وضعیت چند ساعت قبلش بی اختیار لباشو گاز میگیره
کاملا متوجهه که چه مرگش شده و چرا به حس لمس و نزدیکی اون مرد انقدر واکنش نشون میده اما به نظرش این عادی نیست که انقدر سریع از کسی خوشش بیاد!
در واقع لیام هیچ کاری بر پایه ی اینکه اون پسرو جذب خودش بکنه انجام نداده فقط اینکه...
بی اندازه پرفکته!
و این مسأله ذاتا توی وجودش قرار داره بدون اینکه بخواد براش تلاش کنه
لیام پین خودشه
خود بی حوصله و بداخلاقی که ذره ای تظاهر به چیزی که نیست نمیکنه و براشم مهم نیست که دیگران چه نظری راجبش دارن وقتی خودش حالش با واقعیت وجودیش خوبه!
و البته نمیشه منکر اخلاقای مضخرفش شد!
اینکه یکم خودشیفته و از خود راضی به نظر میاد یا اینکه توهین کردن به دیگرانو مورد تمسخر قرار دادنشون براش چیز عادی ای به حساب میاد هرکسی رو عصبی و ناراحت میکنه اما کی گفته که عصبانی و ناراحت شدن دیگران برای اون مرد مهمه؟
شاید خیلی جذاب و خوشتیپ و خوش استایل باشه، و البته بی اندازه هات اما شخصیت ظاهری آدما هیچوقت نمیتونه ملاک خوبی برای این باشه که بگیم اخلاق و رفتارشونم عالیه!
و مهمترین مسأله ای که وجود داره اینه که لیام پین نامزد داره!
اما با همه ی اینا زین احساس میکنه که از اون مرد خوشش میاد!
.
.
.
.
.
.
.
.
.با صدای زنگ گوشیش از خواب بیدار میشه و بدون اینکه چشماشو باز کنه با تنبلی دستشو روی میز کنارش میکشه اما وقتی گوشیشو پیدا نمیکنه بیخیالش میشه، بالش بنفش رنگشو روی سرش میذاره و سعی میکنه دوباره بخوابه اما با زنگ خوردن دوباره ی گوشیش با حرص سرجاش نیم خیز میشه و از روی میز برش میداره
![](https://img.wattpad.com/cover/202604572-288-k798852.jpg)
YOU ARE READING
Car Lover [Z.M]~[completed]
Fanfictionمعشوقه های اون پسر ماشینا بودن اما از کجا میدونست میل به دست آوردن اون ال وی تک ساخت قراره به کجاها بکشونش؟ #1 - fanfiction #1 - ziammayne