twenty six

5.6K 903 1.5K
                                    

[Maybe I'm Blue💙]

.
.
.
.
.
.
زی_دن... محافظای دست و پاتو ببند

از روی سکوی سنگی بلند میشه و به سمت اسکیت بوردش حرکت میکنه

د_خودت چرا نمیبندی؟

لحن طلبکار و چهره ی اخم آلودش که به وِجهه ی کیوت شخصیتش دامن میزنه اون پسرو به خنده میندازه

زی_چون من اون کسی نیستم که قراره عن بشه

انتهای حرفش زبونشو پشت ردیف دندوناش میذاره و نیشخند میزنه

د_ایندفعه نه... چون قرار نیست بخورم زمین

ابروهاشو بالا میندازه و به سمت دیگه ی پیست حرکت میکنه

زی_دنیل

وقتی متوجه میشه که اون پسر تصمیم داره از پیست بیرون بره قدمی جلو میذاره و ادامه میده:

زی_از پیست نرو بیرون

به خاطر فاصله ی نسبتا زیادی که از هم دارن تقریبا داد میزنه و به سمتش پا تند میکنه

د_بدون اسکیت بورد میخوای باهام مسابقه بدی مالیک؟

با نیشخند میپرسه و قبل از اینکه زین بتونه حرفی بزنه از پیست بیرون میره

زی_پسره ی کله شق

زیرلب زمزمه میکنه و به سمت اسکیت بوردش میره تا اون توله پاپی احمقو گم نکنه

.
.
.
.
.
.
.

وارد شرکت میشه و درحالی که کوله پشتیِ دنیلو روی دوشش جابه جا میکنه نگاه اجمالی ای به اطراف میندازه

زین_دنیل برنگشته؟

+نه قربان ایشون هنوز برنگشتن

همزمان با اتمام جمله ی لونا در اتاق مدیریت باز میشه و لیام
درحالی که گوشیشو کنار گوشش نگه داشته بیرون میاد

لی_هنوز برنگ...

به محض تلاقی نگاهش با زین سکوت میکنه و گوشیشو از کنار گوشش پایین میاره

لی_چرا تلفنتو جواب نمیدی؟

با اخم عمیقی که بین ابروهاش جا خوش کرده میپرسه و قبل از اینکه زین بتونه جواب بده نگاهش به کوله پشتیِ دنیل میوفته:

لی_دنیل کجاست؟

زی_نمیدونم

رو به نگاه پر اخم اون مرد با کلافگی جواب میده و گوشه ی لب هاشو گاز میگیره

لی_یعنی چی که نمیدونی؟ مگه باهم نبودید؟

زی_باهم بودیم اما بیرون از پیست گمش کردم

به آرومی جواب میده و چشمای تیره شده از عصبانیت اون مردو از نظر میگذرونه

لی_گمش کردی و بدون اینکه پیداش کنی برگشتی؟

Car Lover [Z.M]~[completed]Where stories live. Discover now