با آنچه درست است شروع کن، نه با آنچه قابل قبول است!
"فرانتس کافکا"سلام👋🏻
قراره با Uncle کارمو شروع کنم. شاید قابل قبول نباشه برای بعضیاتون، اما بهنظر خودم انتخاب درستی برای یه شروعه.
خب آنکل اولین فیکم نیست اما شروع به اشتراک گذاشتن فیکهامه. اگه یکم هم بعنوان نویسندهی این فیک بهم اعتماد دارید، انتخابی که بهنظرم برای شروع درسته رو حمایت کنید تا بتونم فیکای بعدیم رو درستتر انتخاب کنم.
خیلی برام هیجانانگیزه که نظرات، پیشنهادات و انتقاداتتون رو کامنت کنید تا برای پارتها و فیکهای بعد در نظر بگیرمشون.با تشکر از تکتک ریدرایی که آنکل رو برای خوندن انتخاب کردن..دمتون گرم♡
Let's get it~+تهیونگ؟
_اولین باره به این اسم صدام میکنی
+اوهوم
_میخوای بیشتر از این دیوونم کنی؟ میخوای به جنون برسم از عشقت؟
+فقط میخوام اسم قشنگتو صدا کنم. میخوام به زبونم و ذهنم عادت بدم که عشقمو به اسم خودش صدا کنم!
![](https://img.wattpad.com/cover/283575835-288-k794683.jpg)
YOU ARE READING
Uncle•°•°•°Vkook
FanfictionName•°uncle°•عمو | Completed Genre•°romance•action•mystery•smut Couple•°Vkook Writer•°Silver°Sly •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• کیم تهیونگ، ملقب به وی، عموی ناتنی جئون جونگکوکه. بعد 13 سال، یه اتفاق اندوهبار اونا رو کنار...