سیلور سلام میکنه~ببخشید پارت کمیه چون فاک! موزیکویدیوی دتدت تقریبا کل تایممو گرفت~
_همه چیز آمادهست؟
"بله قربان."
_هفت دقیقه دیگه ما میایم.
"اقدامات لازم انجام میشه."
_حواستونو جمع کنید.
"چشم."
تماس را خاتمه داد. برگشت و به مرد پشت سرش خیره شد؛ جسور و مصمم! صفاتی که میتوانست در آن لحظه به او نسبت دهد.
_چه جذبهای!
مرد خوشچهره خندید؛ بیقید و از ته دل.
_خیلی تغییر کردی! جونگکوک هجده ساله کجا، جونگکوک بیست ساله کجا!
خندهی مرد قطع شد. با اغواگری سمت مرد دیگر آمد.
+کدومشو بیشتر دوست داری؟ جونگکوک هجده ساله؟ یا جونگکوک بیست ساله؟
_من کیم جونگکوکی که رو به روم وایساده رو توی هر سن و حالتی دوست دارم.
کوک خندهی دیگری سر داد.
+اگه با دیدن اون صحنه هارد بشی میفهمم و دهنتو سرویس میکنم. این یه هشداره!
جدی گفت و دیگر نخندید._آره؟
با لحن خبیثی پرسید.+آره.
قاطع کنار گوش وی لب زد._اینطوری زیادی جذاب شدی.
_اوه و تو هم.
حیاط عمارت:
9 صندلی که نمای سلطنتی داشتند درون قسمت مرکزی حیاط به چشم میخورد.
نگهبانان و خدمه گوشهگوشهی حیاط ایستاده بودند.
یک چوبهی دار و یک صندلی چوبی نه چندان راحت هم وسط حیاط وجود داشت!
صدای بلند و ناگهانی طبل، لرز به تن تمام حضار میانداخت. گویی روز حسابرسی بود!
پس از شنیده شدن صدای مهیب طبل، ده نفر از در اصلی عمارت بیرون آمدند. ترکیب آن ده نفر فقط یک کلمه به ذهن بیننده میآورد؛ و آن کلمه چیزی جز "قدرت" نبود!
کیم نامجون، کیم سوکجین، مین یونگی، جانگ هوسوک سمت چپ؛
کیم جونگکوک و کیم تهیونگ در مرکز؛
کیم تهیون(جورنو)، پارک جیمین، جانگ جیوو و جئون جونسو در سمت راست؛
این ده نفر را شامل میشدند.قدمهای استوار خود را به سمت نُه صندلی سلطنتی کشاندند. به همان ترتیب نشستند. منتهی اینبار ویکوک در یک جایگاه بودند. صندلی میانی تقریبا مانند صندلیهای پادشاهی دوران چوسان، بزرگ بود. پس دو پسر روی آن جا گرفتند.
(استایلشون کاور پارته.)
به محض جاگیر شدن ده نفر، دو نفر دیگر وارد شدند. اینبار تنها کلمهای که در وصف حال آنها به ذهن میرسید، "ضعف" بود.
دو صفت متضاد برای دو گروه انسان متفاوت!
مون جوهوان و کو گیوری، دو فردی که به دست دو بادیگارد با زور به وسط حیاط کشیده میشدند.
![](https://img.wattpad.com/cover/283575835-288-k794683.jpg)
أنت تقرأ
Uncle•°•°•°Vkook
قصص الهواةName•°uncle°•عمو | Completed Genre•°romance•action•mystery•smut Couple•°Vkook Writer•°Silver°Sly •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• کیم تهیونگ، ملقب به وی، عموی ناتنی جئون جونگکوکه. بعد 13 سال، یه اتفاق اندوهبار اونا رو کنار...