part2

1K 274 43
                                    

با درد گردنم بیدار شدم
رو صندلی عقب ماشین بودمو ماشین که افتاد رو دست انداز درد بد تری تو تنم پیچید
با درد بلند شدمو نشستم

چنگ از تو آینه نگاهم کردو گفت
#زود بهوش اومدی
اخمی بهش کردمو گفتم
+کی دست از این وحشی بازیت بر میداری؟
#چرا باید بردارم وقتی ذاتم اینه
چند لحظه مکث کردمو نگاهمو ازش گرفتم
حس کردم دوباره از تو آینه نگاهم کرد
آروم گفت
#منظوری نداشتم
+میدونم
دروغ ... دروغ ... دروغ ...
از شیشه به جاده کوهپایه کنارم خیره شدم
خیلی نزدیک تر از انتظارم بودیم

کلافه گفتم
+من شنبه باید برم سر کار
هیچی نگفتو فقط نگاهم کرد
دوباره گفتم
+حداقل بگو قضیه چیه؟
#جلسه قبایله ... بابا میخواد تو هم باشی
مشکوک نگاهش کردم .
- من ؟ از کی تا حالا ...
پرید وسط حرفم و گفت
#این مدت اتفاقات زیادی افتاده ... تو در جریان نیستی
پوزخندی زدمو به بیرون خیره شدم

من اونجا جائی نداشتم
اگه میگفتم دوست نداشتم اونجا باشم دروغ بود ...
بلاخره آدم به خانواده اش دلبسته است
هرچند وحشی و متفاوت
اما زندگی که این یکسال داشتمو هم دوست داشتم
مثل بقیه ... جائی که هیچ تفاوتی نداشتم ...
چنگ دوباره از تو آینه نگاهم کردو گفت
#دلم برات تنگ شده بود ...
نتونستم اینبار بی تفاوت نگاهش کنم
لعنت به این دل
لبخندی زدمو گفتم
+منم ...
اونم لبخند زد . صورتش واقعا نسبت به آخرین باری که دیده بودمش شکسته تر شده بود
ما دو قلو بودیم ...
اما همیشه انگار من کوچیکتر بودم ...
سرمو تکیه دادم به صندلی ماشینو چشم هامو بستم
چنگ ترمز کردو فهمیدم رسیدیم
با بی میلی چشم هامو باز کردم .
کوه های نیمه برفی و جنگل کاج پراکنده دور کابین ها هنوز هم مثل قبل بود
به عمارت قدیمی خونه نگاه کردم و همه چی تو سرم مرور شد .
دلم تو سینه فشرده شد
چنگ پیاده شد و منتظر من ایستاد
اما پاهام تکون نمیخورد.
کاش میشد زودتر برگردمو از این حجم دلگیر راحت شم
همین الان دلم برای تک تک شاگردام تنگ شده بود
چنگ در ماشینو باز کردو منتظر موند پیاده شم
با اکراه پیاده شدم
هوای سرد کوهستان که به صورتم خورد یه کوه دیگه خاطرات بهم هجوم آورد
با چنگ به سمت خونه رفتیم و گفتم
+اوضاع خونه رو به راهه؟
بدون نگاه کردن به من گفت
#نه خیلی ...
وارد خونه شدیم. خواستم بپرسم چی شده که با صدای بابا برگشتم سمت نشیمن که گفت
+خب ... خودش هم اومد... ژان ... پسرم ...

اینم پارت دومش لطفاً ووت بدین و کامنت بزارید خیلی ممنون ♥️♥️♥️

𝑾𝒐𝒍𝒇Où les histoires vivent. Découvrez maintenant