برای تو {22}

463 115 19
                                    

جونگکوک وحشیانه به سمت لب های جیمین هجوم برد لب های برجسته اش رو با لب های خودش مالش میداد و جیمین سعی داشت پا به پای جونگکوک لب هاشو ببوسه با زبونش به لب های جیمین فشار آورد و با دستی که زیر جیمین بود به باسنش چنگ زد جیمین جدا شد و ناله ای کرد اما جونگکوک خودش رو به دهان جیمین رسوند و ناله اش رو قطع کرد اینقدر اونو میخواست نمی تونست بهش اجازه ی نفس کشیدن بده زبونش رو گستاخانه وارد دهان جیمین کرد و جای جای دهنش رو مزه کرد کمی عقب کشید و زبون جیمین رو بین لب هاش گرفت و مکید شیرین و دلچسب بود و جونگکوک اولین کسی بود که مزه ی دهان جیمین رو میکشه اگه کسی دیگه ای این جایگاه و ازش میگرفت اونو میکشت پایین تر رفت و سیب گلوی جیمین رو مکید

+آه...آآآآ...جونگکو..(لبهاشو به هم فشرد)اممممم...

کمی پایین تر رفت ترقوه ی جیمین رو گاز گرفت جیمین بخاطر درد لذت بخشش کمرش رو نا خداگاه بالا آورد و به تخت کوبید برای اولین بار لمس دستایی مردونه رو روی بدنش حس میکرد دستای همون شاهزاده ی زورگو و خود خواهی که اولین بوسه اش رو صاحب شد و حالا تنش رو انگشتای جیمین موهای جونگکوک رو شونه میکردن و دست دیگه اش کمرش رو نوازش میکرد محبت توی توی تک تک کار های جیمین ریشه داشت و روحیه ی سخت و جنگ خوی جونگکوک رو به چالش میکشید نیشخند بدجنسانه ای زد میخواست کاری کنه که جیمین وادار به ناله کردن بشه و نتونه جلوش رو رو بگیره

-نمیتونی صداتو ازم دریغ کنی...بازم صدام بزن.

+جونگکوک...خواهش میکنم.

جیمین شرم میکنه و ازش میخواست تا این یه مورد رو درک کنه اما میدونست که اگه جلوی خودش رو بگیره بیشتر از لذت بردن باید تحمل کنه و درد بکشه نگاهی به سینه های سفید و برجسته ی جیمین کرد بدناشون عرق کرده و این زیبایی پوست جیمین رو چندین برابر میکرد نوک سینه ی صورتی جیمین جونگکوک رو به نفس نفس می انداختن خم شد و سینه ی جیمین رو به دهنش گرفت و محکم مکید هیچ لذتی بالا تر از این نبود ، چشیدن تن باکره و بهشتی جیمین ، جیمین جیغ آرومی کشید سرشو چرخوند و توی بالشت فرو برد

+آآآههه...هااااه یواش...جونگکوک خواهش میکنم
(جونگکوک مک محکمتری به سینه اش زد) یواششش.

-اممم آهههه...اینو از من نخواه.

جونگکوک بین رون های سفید و تو پر جیمین جا گرفته بود و با یه دستش رونش رو میمالید زانو های جیمین کنار پهلو هاش بود به مکش های محکمش ادامه داد و بی اختیار گاز میگرفت سینه ی دیگه ی جیمین رو با دستش چنگ زد جیمین پنجه هاشو روی کمر جونگکوک کشید و پاهاشو به پهلو هاش فشار داد انگار روی اون قسمت از بدنش حساس بود

+جونگ..کوک...جونگکوووک...آروم..آههههه بسه...اممم.

جیمین نمیدونست که بدنش چه لذتی به جونگکوک میده جیمین براش مثل یه معبد بود جایی که وقتی توی آغوشش بود بدون مادیات و جایگاهش و مثل یک مرد عادی میرفت وقتی لمسش میکرد آرامش میگرفت وقتی میبوسیدش احساس پاکی میکرد بدن جیمین جونگکوک رو از گناهانش پاک میکرد و غسل میداد تنها صدایی که سکوت اتاق رو می شکست صدای شهوت بود صدای مکیدن سینه های جیمین که گه گاهی با ناله های بی اختیار جیمین همراه میشد جیمین سرشو به پایین خم کرد و به جونگکوک نگاه کرد هر دوشون به اندازه ی کافی تحریک شده بودن انگار از بدناشون گرما بلند میشد و بدن هر کدومشون مثل آتشفشانی بود که در حال فعال شدنه گرم ، سوزنده و نفسگیر دستای جیمین روی گونه ی جونگکوک نشست و نوازشش کرد لحظه ای دست از مکیدن برداشت آروم گرفت و چشماشو بست جیمین با آروم گرفتن جونگکوک بین نفس نفس زدناش بی جون خندید جونگکوک با بی قراری به صورت خواستنیه رو به روش نگاه کرد

slave of revenge (به بردگی انتقام)Where stories live. Discover now