3.[suddenly]

5.6K 1K 295
                                    

-خب حالا که قرار نیست کاری بکنیم چرا پس جمع شدیم?

لیام غرغر کرد و یکم از نوشیدنیش خورد،نمیدونست چقدر الکل داره و دلش نمیخواست با حال بد یا شایدم خوش غیر عادی برگرده خونه.

-که فقط جمع شیم?!

آده خیلی عادی جواب داد و لپش رو به شونه ی استخونی دختر فشرد و به این فکر کرد که بهتره رون پاهای اون دختر انقدرام لاغر نباشه... این توی سلیقه اش نبود و خب موقع چشمک زدن به اون دختر به پاهاش توجهی نکرده بود و حالا پشیمون بود.

لویی توی سر و صدای جمعیت متفاوت اطرافش احساس گرگیجه میکرد اما دوستش داشت چون بهش احساس بزرگ شدن میکرد،انگار حالا هم سن و سال اون پسر دخترای بیست و چند ساله شده بود و حقیقت 17سالگیش رو پس میزد.

زیر شکمش درد گرفته بود و این به خاطر چیزی جز استرس و پر بودن مثانه اش نبود… از سر شب که به بهانه ی خسته بودن وارد اتاقش شده بود حتی دستشویی هم نرفته بود تا مبادا مادرش بفهمه که خواب نیست.

-لیام لیام لیام

بی وقفه در حالی که زانوهاش رو بهم چسبونده بود اسم دوستش رو میگفت و سعی میکرد توجه پسر کناریش رو که محو اطرافش بود رو جلب کنه.

-هوم… هــــوم??

لیام کلافه پرسید و دست از جویدن پوست لب بالاییش برداشت.

-دستشویی… دستشویی دارم!

-الان? اینجا آخه?

لیام با حرص و اروم پرسید و چشم های قهوه ایش رو تا جایی که میتونست گرد کرد… خدا میدونست از وقتی که پاش رو از خونه بیرون گذاشته بود چقدر حرص خورده بود!

-نمیتونم به مثانه ام بگم الان نه الان آره! یه مکانیزم اتوماتیــ…

-خیلی خب… وایسا بپرسم کدوم گوری میشه شاشید!

لویی وارد مباحث علومش شده بود و لیام اصلا دلش نمیخواست حالا راجب روند هضم و دفع بشنوه پس دستش رو روی دهن لویی که روی زانوهای جمع شده اش خم و راست میشد گذاشت.

-اممم… آده?

-هوم?

آده حرفش رو با اکیپی که کنارش ایستاده بودن قطع کرد و به پسر کوچیک نگاه کرد… چشماش شدیدا خوابآلود بود و لیام حدس میزد چند شبی هست که اون دختر حتی نیم ساعتم نخوابیده!

-این اطراف دستشویی هست? دوستم لازم داره

-آنا?

آده دستش رو روی شونه ی لیام گذاشت و با سوت کوتاهی که زد دختر نسبتا بلند قدی که موهای لخت بلوند با ریشه های تیره داشت رو صدا زد.

دختر کاتری که باهاش قسمتی از استیکر روی آینه ی موتورش رو میتراشید ،توی جیب جین گشادش گذاشت و پایین نیم تنه اش رو مرتب کرد و نزدیک شد.

Trouble mark •|L.S•|•Z.M|• COMPLETEDWhere stories live. Discover now