51.[We are friends!]

4.2K 853 877
                                        

-دارن حرکت میکنن!

جودی گفت و توجه بقیه رو که کم و بیش چرت میزدن رو به خودش جلب کرد .

-به کدوم سمت?

-شمال شهر!

جودی گفت و ابروهاش رو بالا انداخت و به هوران که سوال پرسیده بود نگاه کرد و شونه هاش رو هم بالا انداخت.

یک ساعت بعد ماشینی که هری و لویی رو حمل میکرد و از طریق تراشه شنیده بودن که راننده اش دیوید بود جایی نزدیک محله ی عیون نشین شهر متوقف شد و جودی وارد مرحله ی بعدی پردازش شد تا محل دقیق تراشه رو ردیابی کنه و وقتی موفق شد بی حرف لپتاپ رو به سمت هوران چرخوند هرچند که چندتا کله بی هوا از اطراف به سمت صفحه ی لپتاپ حرکت کردن.

-راه بیوفتیم?

-لیام عزیزم! نمیخوام اذیتت کنم ولی تو واقعا لازم داری یکم صبر کنی و بهم اعتماد کنی

هوران با لحن خوشی که جایی برای اعتراض و کله شقی برای لیام نمیذاشت گفت و بیام با اخم عقب نشینی کرد.

-باید بفهمیم ملک به نام کیه!

-سخت نیست

جودی گفت و مشغول شد و لیام خودش رو با کنجکاوی جلو کشید.

-چجوری?

-اختیارات پلیسی!

جودی باذوقی که سعی در پنهان کردنش داشت گفت و هوران مشتش رو جلوی دهنش گرفت تا خنده اش رو مهار یا حداقل پنهان کنه .

-کلویی مورتز… مال دخترشه! چه پدر نمونه ای!

جودی با تمسخر گفت و مشغول چک کردن مشخصات سند شد.

-اسمش اشناست!

مالو با بی خیالی گفت و توجه کسی رو هم جلب نکرد ،به هرحال بحث ها و جریان های مهم تری درحال اتفاق بود.

هوران گوشیش رو که بی صدا می لرزید از بین پاهاش برداشت و تماس رو برقرار کرد ،توی خونه سکوت بود پس نیازی مداشت که از نشیمن دور بشه ولی ای کاش میشد.

-الو

-بازرس باید بیاید اینجا

-کاترین? چی شده?

هوران با اخم های درهم از دختر پشت خط که یکی از اعضای تیم اداره بود پرسید و لحن عجیبش توجه بقیه رو هم جلب کرد.

-اون دختری که خودشو تحویل داد… گبی… توی زندان چاقو خورده

-حالش?

-به موقع متوجهش نشدن

-لعنتی اون خراب شده نگهبان نداره?

صدای عربده ی هوران زمزمه های ریز جودی و مالو رو که راجب طرز کار صفحه ی کاربری اداره بود رو خفه کرد.

Trouble mark •|L.S•|•Z.M|• COMPLETEDWhere stories live. Discover now