47.[Help me Dad]

4.1K 850 434
                                    

سلاااااام بچه هاااای من😭
ای دلم تنگ شده بود😭
#سگ_تو_روحت_واتپد 😭
کاش میشد ترندش کرد😭
خب اول بخونید پرتو بعد تهشو بخونید!
•••

-تصمیمتو گرفتی استایلز کوچولو?

مورتز به محض ورود پر سر و صداش به اتاقم پرسید و هری برای بار چندم از خواب پرید و اینبار بعد کمی دیرتر، لویی از جا پرید.

-مثل کلاغ پشت پنجره ای مرد… به همون اندازه بی محل و ازاردهنده

هری گفت و چشم هاش رو مالید و لویی توی همون دنیای بعد از خوابش به این فکر کرد که اون پسر چطور میتونه تو این موقعیت اینقدر با مورتز بازی کنه?

-بابات انقدر زبون نداشت لابد به مادرت رفتی!

مورتز با خنده ی ازاردهنده ای گفت و هری که از حرص لبریز بود به طرزی که برای لویی غیرقابل باور بود همراهش خندید .

-اگه از این اخلاقم خوشت میاد میتونم تضمین کنم قراره نوه ات شبیه به من بره!

هری گفت و با عضلات دردناک صورتش چشمکی تحویل مورتز که سعی میکرد عصبی به نظر نرسه داد.

-پس حالت خوبه که شوخی میکنی استایلز… تصمیمت?

-شوخی نبود اما به هرحال… تصمیمم اینه که خودت و دخترتو به فاک بدم! تصمیم سرگرم کننده ایه نه?

-هری!

لویی به ارومی زمزمه کرد،ترسیده بود از اینکه عصبانیت مورتز بشه وجب از سر گذشته ی آب!

اونا همین حالا هم درحال غرق شدن بودن و لویی میترسید از وقتی که تمام سرشون زیر اب فرو بره.

-پس راه سختی رو انتخاب کردی استایلز!… پسره رو بیار دیوید

مورتز از بین دندون هاش غرید و به لویی اشاره کرد و دیوید بی معطلی به لویی که بی هدف با ترس توی جاش وول میخورد و به هری نگاه میکرد ،نزدیک شد.

-مردونه بازی کن مورتز !مشکل بین منوتوئه!

-مشکل من با توئه و هرکسی که بهت نزدیکه !

-اون حتی دوستمم نیست! اون هیچ نقشی نداره فقط گیر این ماجرا افتاده… اگه ولش نمیکنی لااقل کاریش نداشته باش!

هری گفت درحالی که دیگه نمیتونست با ارامش سرجاش بشینه و نیم خیز شد.

-آ آ استایلز! همین که میخوای ازش محافظت کنی برای من کافیه… بریم دیوید!

-وایسا… هی… عوضـ…

صدای هری توی گلوش خفه شد وقتی در با شدت پشت سرش بسته شد و اخرین چیزی که دید نگاه ترسیده ی لویی بود که به راحتی توسط دیوید کشیده میشد.

-لعنت لعنت… فاک

هری با حرص داد زد و مشتش رو روی موکت نیمه سوخته و پوسیده ی زمین کوبید و از گردی که ازش بلند شد به سرفه افتاد و خودش رو رها کرد و با کرختی و بیچارگی به دیوار تکیه داد.

Trouble mark •|L.S•|•Z.M|• COMPLETEDWhere stories live. Discover now