فلش بک
(چهار ماه قبل از آتش سوزی)چانیول مثل همیشه روی انتهایی ترین صندلی کلاس نشسته بود.
بی توجه به همکلاسیایی که مشغول شلوغ کاری بودن و هر از چندگاهی داد بلندی می کشیدن، هدفونشو رو گوشش گذاشته بود و تو دفترش طرحای بی ربط می کشید یا یه یادداشت کوچیک مینوشت.
اگه چند سال پیش بود حسرت می خورد که چرا اون نمی تونه مثل بقیه شاد باشه و حتی اینقدر آزادانه سر و صدا کنه اما الان دیگه این موضوع براش کم اهمیت ترین مسئله بود.
صدای بچه های تو کلاس داشت اوج می گرفت که در کلاس محکم باز شد و معلم همراه یه شاگرد جدید وارد کلاس شد.
-بچه ها توجه کنید.
معلم این و گفت و هم زمان چند بار روی میز کوبید تا توجه شاگرداش و جلب کنه.
چانیول هدفونشو از روی گوشش دراورد و دور گردنش انداخت و نگاهش رو شاگرد جدید نگه داشت.
پسری با موهای سیاهی که تو صورتش ریخته شده بودن،
قد بلندی داشت و شونه های پهن...معلم با صدای بلند گفت:
-هم کلاسی جدید دارید و رو کرد به شاگرد جدید و اشاره کرد تا خودش و معرفی کنه.شاگرد جدید کمی خم شد و شروع به معرفی خودش کرد:
+سلام، اوه سهون هستم. تازه با خانوادم به این روستا اومدم.لطفا هوام و داشته باشید.کلاس ساکت بود و اون بین گاهی صدای پچ پچ و اظهار نظر بقیه راجب شاگرد جدید شنیده میشد.
-عالیه سهون مطمعنم بچه ها خوشحالن که تو هم کلاسی جدیدشون شدی. می تونی بری بشینی. اونجا کنار سو یوون جای خالی هست.
معلم رو به سهون گفت و به صندلی خالی تو ردیف وسط کلاس اشاره کرد.
سهون مستقیم به سمت جای خالی رفت و کنار کسی که به گفته ی معلم اسمش سو یوون بود جا گرفت.
سو یوون با نشستن شاگرد جدید کنارش فوری دستش و به سمت گرفت تا باهاش دست بده.
-سلام من کیم سو یوونم.
سهون نیم نگاهی به سو یوون انداخت و دستش و گرفت.
-از دیدنت خوشحال شدم سهون امیدوارم اینجا بهت بد نگذره.
سهون زیرچشمی نگاهش کرد و بی توجه بهش سرش و چرخوند که نگاهش با پسری که ته کلاس نشسته بود تلاقی پیدا کرد.
کسی که از موقع ورودش به کلاس با اون چشمای گندش بهش زل زده بود.
سهون نگاهش و از اون پسر گرفت و رو به سو یوون پرسید:
+اون پسره که ته کلاس نشسته کیه؟سو یوون نگاهی به انتهای کلاس کرد و لبخند زد.
+ پارک چانیول.
(پایان فلش بک)
_________________________________________
مرسی که داستانم و می خونید❤❤
دوستتون دارم❤
![](https://img.wattpad.com/cover/230152787-288-k523042.jpg)
YOU ARE READING
Mat Hat Scarecrow
Fanfictionکاپل ها: چانبک ژانر: عاشقانه، درام، ترسناک، جنایی، معمایی محدودیت سنی: ( R ) داستان بکهیون ۱۹ ساله ای که برای یه مدت به مزرعه پارک میره و اونجا درگیر داستان مرموز پارک چانیول میشه که پنج سال پیش تو آتیش سوزی مزرعه مرده....