11

3K 366 23
                                    

خودش رو توی آینه چک کرد ، تیپ ساده آبی رنگی زده بود با رضایت لبخندی زد که صدای پیامک گوشیش رو شنید

جونگکوک بود و خبر داده بود که رسیده ، گوشی رو توی جیبش گذاشت و با برداشتن پالتوی آبی رنگ از خونه خارج شد

جونگکوک درست جلوی خونه به ماشینش تیکه داده بود و منتظرش بود

با لبخند در خونه رو بست و به سمت الفاش پا تند کرد ، آلفا بغل بزرگش رو باز کرد و محکم امگاش رو بغل کرد

آلفا دمی از رایحه خوش امگاش گرفت و لاله گوشش رو بوسید ، تهیونگ هم در جواب بوسه آلفا بوسه ای به خط فکش زد

کوک: حالت خوبه الهه کوچولو ؟

ته: خوبم جونگکوکی تو خوبی ؟

کوک: من که عالیم توله امگا

تهیونگ خندید ، جونگکوک در ماشین رو براش باز کرد و منتظر موند تا سوار بشه و بعد ماشین رو دور زد و خودش هم سوار شد

ته: خب چه خبرا ؟

کوک: خبری نیست عزیزم تو چی ؟

ته: فعلا در تلاشم هوسوک و یونگی رو جوش بدم

کوک: متوجه نمیشم مگه یونگی از نظر هوسوک مشکلی داره ؟

ته: خب این قضیه یکم پیچیده است جونگکوک و خب تو به عنوان یه آلفا نمی تونی درکش کنی

جونگکوک تایید کرد ، درسته اون به عنوان یه آلفا نمی تونست هوسوک رو درک کنه

ته: ناراحت شدی ؟

کوک: نه قشنگم برای چی باید ناراحت بشم

ته: خب خوبه


لبخند شیرینی زد و قلب آلفا رو از خود بی خود کرد

کوک: تهیونگ درباره گذشته ات .... نمی خوام تحت فشار بزارمت اما هر وقت که خواستی من هستم تا درباره اش حرف بزنیم

ته: ممنون که به حریم خصوصیم احترام میزاری جونگکوک حتما به موقعش حرف می‌زنیم

جونگکوک دست آزادش رو روی رون امگا گذاشت ، تهیونگ لبخندی زد و دستش رو روی دست آلفا قرار داد

توی حال خودشون بودن که گوشی تهیونگ زنگ خورد

ته: جانم

هوسوک: تهیونگ اشکال نداره من امروز مغازه رو ببندم ؟

ته: حالت خوبه هوسوک ؟ نکنه مریض شدی ؟

هوسوک: نه نه نگران نشو می خوام برم با یونگی حرف بزنم

ته: اوه پس حتما برو

هوسوک: برام اروز کن همه چی خوب پیش بره

ته: حتما خوب پیش می‌ره عزیزم

MY GODDESS [Kookv]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora