بالم لب قرمز رو روی لب های سرخش مالید و لب هاش رو روی هم کشید
یه قدم عقب رفت تا خودش رو کاملا داخل آیینه برانداز کنه
از تیپ نارنجی _ سفیدش راضی بود ، گوشواره ریزی داخل گوشش انداخت و میز کنار آیینه قدی رو مرتب کرد
کوک: آماده شدید شاهزاده ؟
ته: یا جونگکوکی تیکه ننداز
آلفا با خنده کمر امگاش رو گرفت و گلوش رو بوسید
کوک: من غلط بکنم توله
امگا هم خندید و جواب بوسه آلفا رو روی لب هاش داد
کوک: بریم ؟
ته: بریم
جین برای عصرونه و شام دعوت شون کرده بود تا دوره هم باشن و آیت امگا رت خیلی خوشحال کرده بود چرا که دلش برای هیونگ هاش و هوسوکیش یه ذره شده بود
و البته که جین هیونگش گفته بود باید درباره مسئله مهمی هم باهاشون صحبت کنه
از عمارت خارج شدن ، در رولزرویس مشکی رو براشون باز کردن و بعد از نشستن اونا ماشین ها راه افتادن
حدود هفت ماشین اونا رو اسکورت می کردن و این یکم امگا رو معذب می کرد
کوک: خیلی دلت برای هیونگا تنگ شده ؟
ته: اوهوم خیلی تو چی ؟
کوک: یکم
ته: یااا جونگکوک
کوک: خب چکار کنم ؟ توله امگام نمیذاشت دلتنگ کسی بشم
امگا خنده نخودی کرد و گونه آلفا رو بوسید ، آلفا نزاشت ازش جدا بشه و دستش رو دور بدن امگا حلقه کرد
سرش رو توی موهای امگاش فرو کرد و نفس کشید ، آخ که چقدر تو وجود اون توله امگا برای آلفا آرامش وجود داشت
& قربان رسیدیم
کوک: بسیار خب
ماشین ها توی عمارت پارک شده بودن ، درها برای آلفا و امگا باز شدن
امگا با عجله پیاده شد و به سمت هیونگ هاش دویید ، محکم جین هیونگش رو بغل کرد
ته: هیونگ خیلی دلم برات تنگ شده بود
جین: من بیشتر ..... من بیشتر
امگای بزرگتر حسابی دلش برای برادر کوچولوش تنگ شده بود ، تاحالا نشده بود دو هفته تمام اینقدر ازش دور باشه
کوک: منم خوبم مرسی هیونگ
جین خندید و تهیونگ رو به بغل نامجون داد ، بغلش رو برای آلفا باز کرد و اونو در آغوش گرفت
YOU ARE READING
MY GODDESS [Kookv]
Short Storyنام: الهه من 💫 و آلفا زیر ساحل شب زیر نگاه های خیره ستاره ها خودش رو مهمون سرخی لب های الهه اش کرد کاپل: کوکوی ، سپ وضعیت در حاله آپ ژانر: امگاورس ، ددی ، بیبی ، کمی خشن ، کمی اکشن ، بدون انگست ، امپرگ یه داستان آروم و عاشقانه