24

2K 252 46
                                    

بالم لب قرمز رو روی لب های سرخش مالید و لب هاش رو روی هم کشید

یه قدم عقب رفت تا خودش رو کاملا داخل آیینه برانداز کنه

از تیپ نارنجی _ سفیدش راضی بود ، گوشواره ریزی داخل گوشش انداخت و میز کنار آیینه قدی رو مرتب کرد

کوک: آماده شدید شاهزاده ؟

ته: یا جونگکوکی تیکه ننداز

آلفا با خنده کمر امگاش رو گرفت و گلوش رو بوسید

کوک: من غلط بکنم توله

امگا هم خندید و جواب بوسه آلفا رو روی لب هاش داد

کوک: بریم ؟

ته: بریم

جین برای عصرونه و شام دعوت شون کرده بود تا دوره هم باشن و آیت امگا رت خیلی خوشحال کرده بود چرا که دلش برای هیونگ هاش و هوسوکیش یه ذره شده بود

و البته که جین هیونگش گفته بود باید درباره مسئله مهمی هم باهاشون صحبت کنه

از عمارت خارج شدن ، در رولزرویس مشکی رو براشون باز کردن و بعد از نشستن اونا ماشین ها راه افتادن

حدود هفت ماشین اونا رو اسکورت می کردن و این یکم امگا رو معذب می کرد

کوک: خیلی دلت برای هیونگا تنگ شده ؟

ته: اوهوم خیلی تو چی ؟

کوک: یکم

ته: یااا جونگکوک

کوک: خب چکار کنم ؟ توله امگام نمیذاشت دلتنگ کسی بشم

امگا خنده نخودی کرد و گونه آلفا رو بوسید ، آلفا نزاشت ازش جدا بشه و دستش رو دور بدن امگا حلقه کرد

سرش رو توی موهای امگاش فرو کرد و نفس کشید ، آخ که چقدر تو وجود اون توله امگا برای آلفا آرامش وجود داشت

& قربان رسیدیم

کوک: بسیار خب

ماشین ها توی عمارت پارک شده بودن ، درها برای آلفا و امگا باز شدن

امگا با عجله پیاده شد و به سمت هیونگ هاش دویید ، محکم جین هیونگش رو بغل کرد

ته: هیونگ خیلی دلم برات تنگ شده بود

جین: من بیشتر ..... من بیشتر

امگای بزرگتر حسابی دلش برای برادر کوچولوش تنگ شده بود ، تاحالا نشده بود دو هفته تمام اینقدر ازش دور باشه

کوک: منم خوبم مرسی هیونگ

جین خندید و تهیونگ رو به بغل نامجون داد ، بغلش رو برای آلفا باز کرد و اونو در آغوش گرفت

MY GODDESS [Kookv]Where stories live. Discover now