22

2.2K 268 22
                                    

نزدیکای صبح بود که خسته از کارناوال برگشتن
هر دو اینقدر رقصیده بودن و نوشیده بودن که دیگه نا نداشتن

البته اشتباه نکنید ، آلفا برای به فاک دادن امگای زیباش همیشه انرژی داره مخصوصا الان که در حد فاک می خواد امگاشو بخ فاک بده (😈)

نگاه گرسنه اش رو روی امگا چرخوند ، امگا توی حال خودش نبود و بدش نمی اومد توسط آلفا به فاک بره

پس دست به کار شد ، می دونست تا چیزی نگه آلفا سمتش نمیاد

تمامی لباس ها رو از تنش کند و با سخاوت تمان بدن گندمی رنگش رو به آلفا نشون

بدنی که هنوز هم رد مارک ها آلفا روش بود و اون گندم زار رو زیباتر می کرد

امگا به چشم های آلفا زل زد ، با پوزخند بچگونه ای روی تخت نشست و کمی عقب رفت

به تاج تخت تکیه داد و گستاخی تمام ارتباط چشماش رو با چشم های آلفا قطع نکرد

تیر آخر رو وقتی زد که تا آخرین درجه پاهاش رو برای آلفا باز کرد

آلفا نیشخندی زد ، پیراهن و شلوارش رو با آرامش در آورد

موهای سیاه و پر کلاغیش رو با دست هاش بالا زد  و روی تخت خزید

خیره توی چشم های خمار و وحشی امگاش رونش رو توی دستش گرفت و بوسه ای بهش زد

بوسه هاش تبدیل به مک های عمیق و گاز های ریز شدن

ناله های امگا با حس نفس های گرم آلفا روی حفره خیسش بلند شد

آلفا زبون گرم و خیسش رو وارد سوراخ داغ امگا کرد

ته: اهههه فاااککک

آلفا کمر امگا رو با دست هاش محکم ثابت کرد تا امگا تکون نخوره و آلفا کارش رو انجام

آلفا چشم هاش رو بست و با لذت مشغول مکیدن و خوردن سوراخ خیس امگا شد

امگا نمی تونست بخاطر دست های آلفا زیاد تکون بخوره پس لذتی که بهش وار میشد رو از طریق صداش آزاد کرد

ته: اهههه فاککک الفااا .... ددییی

آلفا باشنیدن کلمه آخر جری تر شد و محکم تر سوراخ امگا رو مکید جوری که امگا به جیغ زدن افتاد

ته: ددی .... من .... نزدی...کممم

آلفا سرعت مکش هاش رو بیشتر کرد تا وقتی که امگاش ارضا شد

آلفا خودش رو بالا کشید تا چهره عرق کرده امگاش رو ببینه

گونه های امگاش قرمز شده بودن و لب های قرمزش خیس خیس بودن

آلفا رسما به لب ها امگاش حمله کرد و با ولع مشغول خوردن شون شد

امگا همراهی می کرد ، همزمان با بوسه بیضه های آلفا رو نوازش می کرد و گاهی دیک کینگ سایزش رو هند جاب میداد

MY GODDESS [Kookv]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora