به آرومی سرش رو از روی سینه الفاش برداشت و بوسه دیگه ای روی لباش نشوند
کوک: چی شد عشقم ؟
ته: کوکی امشب با بچه های دانشگاه دورهمی داریم دوست داری بیای ؟
کوک: بقیه هم با جفت هاشون میان ؟
ته: شاید اره شاید نه
کوک: اگر میام ناراحت میشی تهیونگ؟
ته: آدمای جدید رو دوست نداری درسته ؟
جونگکوک لبش رو گزید و نگاهش رو از چشم های ناز امگاش گرفت
ته: اشکال نداره کوکی
با لبخند گفت و دوباره نگاه آلفا رو روی خودش آورد
کوکی: از اینکه سعی می کنی درکم کنی ممنونم
ته: نگران نباش وقتی ازدواج کنیم خیلی چیز ها رو با هم درست می کنیم
کوکی: امشب آخرین شبی که مجردی پس حسابی از دورهمی امشب لذت ببر
با هم خندیدن و جونگکوک هزاران بار توی دلش قربون خنده های امگاش رفت
کوک: می رسونمت
ته: نیازی نیست کوکی
کوک: چرا نیازه
تهیونگ خندید و نوک بینی آلفا رو بوسید
ته: پس من برم آماده بشم
از روی پاهای آلفا بلند شد که صدای چرخش کلید توجه شون رو جلب کرد
هوسوک با لبخند همیشگیش وارد خونه شد ، با دیدن جونگکوک لبخندش عمیق تر شد
هوسوک:خوش اومدی جونگکوکی
کوک: ممنون هوسوک ، قرارت با یونگی چطور بود ؟ بالاخره داداش ما رو به غلامی قبول می کنی یا نه ؟
هوسوک و تهیونگ خندیدن
هوسوک: شاید
جونگکوک سری از روی تاسف تکون داد
کوک: بیچاره داداشم
این دفعه هر سه خندیدن، هوسوک ، تهیونگ رو بغل کرد و گونه اش رو بوسید و صد البته نگاه پر از حسادت جونگکوک رو دیدن و ریز خندیدن
ته: منو هوسوک میریم آماده بشیم ، زیاد طول نمی کشه
کوک: مهم نیست راحت باشید ، تا شماها آماده بشید من یکم دراز می کشم
ته: باشه پس ما رفتیم
و رفتن داخل اتاق تا آماده بشن .....
VOUS LISEZ
MY GODDESS [Kookv]
Nouvellesنام: الهه من 💫 و آلفا زیر ساحل شب زیر نگاه های خیره ستاره ها خودش رو مهمون سرخی لب های الهه اش کرد کاپل: کوکوی ، سپ وضعیت در حاله آپ ژانر: امگاورس ، ددی ، بیبی ، کمی خشن ، کمی اکشن ، بدون انگست ، امپرگ یه داستان آروم و عاشقانه