سرگرمی‌های جدید (۱)

480 140 134
                                    

سلام به همگی

چپتر جدید اگرید اینجاست و باید یه توضیحی درموردش بدم.

اتفاقات این‌ چپتر خیلی طولانی بود و مجبور شدم طی دو چپتر آپش کنم پس ووت و نظر رو فراموش نکنید تا چپتر بعدش رو سریع‌تر آپ کنم.

بوس به همگی.

*******************

با بوی خوبی که به مشامش رسید پلک‌هاش رو از هم فاصله داد و با گیجی نگاهی به اطراف انداخت. سکوت اتاق شرایط خوبی رو برای خوابیدن بیشتر فراهم میکرد و اگر سوزش معده‌اش نبود میتونست تا ساعت‌های طولانی‌تری بخوابه. بدنش رو بالا کشید و پشت گردنش رو خاروند. داخل اتاق تنها بود و بجز موجود پشمالو مشکی رنگی که پایین تشک در خودش جمع شده و خوابیده بود نمیتونست اثری از همسرش پیدا کنه. با دیدن لورد لبخندی روی لب‌هاش شکل گرفت و درحالی که خمیازه میکشید نگاهی به اطراف انداخت. در حمام باز بود و نمیتونست چانیول رو ببینه. با بوی خوبی که تمام فضا رو پر کرده بود حدس میزد مشغول آماده کردن صبحانه باشه.

پتو رو کنار زد و پاهاش رو از تخت روی زمین گذاشت. شلواری نداشت و لباسی که مطمئن بود برای خودش نیست رو پوشیده بود. همین مسئله باعث شد ابرویی بالا بندازه. روی تخت جا به جا شد و وقتی دردی در ناحیه‌ی پایین تنه‌اش احساس نکرد سری تکون داد. شب قبل اتفاق‌های ناخوشایند زیادی افتاده بود و ذهن خسته‌اش فقط تا زمان بازگشت به خونه رو یادآوری میکرد. میتونست بعد از اینکه معده‌ی خالیش رو سیر و گشنگیش رو برطرف میکرد درمورد باقی اتفاقات فراموش شده فکر کنه.

پا کشان از اتاق خارج شد و به سمت آشپزخانه، جایی که میتونست اون بوی خوب رو واضح‌تر احساس کنه، حرکت کرد. بوی بیکن و تخم مرغ رو به خوبی تشخیص داد و خواب رو بطور کامل فراموش کرد. وارد آشپزخونه شد و طبق انتظارش چانیول رو با بالا تنه‌ایی برهنه مقابل گاز دید که بیکن‌ و سوسیس‌ها رو در یک ظرف سرخ میکرد و نگاهی به املت نیمه آماده‌اش در ظرف دیگر مینداخت.

متوجه حضورش شد و به سمتش برگشت. با دیدنش لبخند مهربونی روی لب‌هاش شکل گرفت و با لحن سرحالی گفت:
+ پس‌ بالاخره بیدار شدی. فکر میکردم حتی یه غذای خوب هم نمیتونه تو رو از اتاق بیرون بکشه.

جوابش رو با لبخند داد و دوباره پشت گردنش رو خاروند.

+ کمی دیگه آماده میشه. دست و صورتت رو بشور و لورد رو بیار. برای اون هم غذای مخصوص ریختم.

_ دوش میگیرم.

برگشت تا وارد اتاق بشه اما لحن جدی چانیول مانع شد.

+ الان نه.

نگاهش رو چرخوند و متعجب به همسرش خیره شد.

+ صبحانه بخور بعدش دوش میگیریم. الان فقط دست و صورتت رو بشور.

 Agreed Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon