sex???

190 61 22
                                    


آروم از هم جدا شدن، یونگی به چشمای شرمزده ی جیمین نگاه کرد صورتش سرخ شده بود و لب هاش بخاطر بوسه و مکش لب های یونگی قرمز و متورم شده بود

با دستش صورت جیمین رو نوازش کرد
- نمیتونم جلوی خودمو بگیرم جیمین.......
جیمین سرشو سمت دستش کج کرد
- خب نگیر.......
یونگی لبخندی بهش زد و دوباره سرشو جلو برد و لب هاشو روی لب های جیمین گذاشت
جیمین با عشق چشماشو بست و باهاش همراهی کرد ، ده سال منتظر این بوسه بود ، ده سال حسرت چشیدن دوباره لب های یونگی رو داشت و الان براش یه معجزه اتفاق افتاده بود معجزه ای که نباید از دستش میداد

در حالی که دستاشو دور گردن یونگی مینداخت و بوسه رو عمیق تر میکرد اشکی از چشمش پایین ریخت
یونگی بخاطر شور شدن بوسشون اخمی کرد و آروم لب هاشو جدا کرد
- جیمین ؟؟؟؟گریه می‌کنی !؟؟؟؟
جیمین لبخندی زد و اشکاشو پاک کرد
- نه چیزی نیست ادامه بده .....
خواست دوباره بهش نزدیک شه که یونگی عقب نگهش داشت
- من .....من کار اشتباهی کردم؟؟؟ اذیتت کردم؟؟؟؟؟
- نه یونگی اذیت نکردی لطفاً ادامه بده .....
ولی یونگی با نگرانی بهش نگاه کرد و صورتشو نوازش کرد
- حس بدی بهت دادم؟؟؟؟
جیمین از این همه اهمیت دادن یونگی لذت میبرد لبخندی زد و یونگی رو هل داد تا روی تخت دراز بکشه
- همیشه عادت داری این جور موقع ها حرف بزنی
یونگی اخمی کرد
- اینجور موقع ها ؟؟؟؟؟؟؟مگه ما چندبار باهم بودیم؟؟؟؟
جیمین متوجه سوتی ای که داده بود شد ،خندید و ترجیح داد بجای جواب دادن کارشو شروع کنه !!!!
لب هاشو روی لب های یونگی گذاشت و چشماشو بست
هرچی بوسشون پیشروی میکرد هر دو نفر بی قرار تر میشدن
جیمین در حالی که لبهای یونگی رو میبوسید خودشو آروم روی پایین تنش حرکت میداد همین الان هم تحریک شدن یونگی رو حس میکرد و از این بابت خیلی خوشحال بود

یونگی صورت جیمین رو با دو دستش گرفته بود و سعی میکرد باهاش همراهی کنه اینکه جیمین هم مثل خودش حس هایی داشت براش لذت بخش بود

از اونجایی که جیمین حسابی یونگی رو میشناخت راحت تر می‌تونست تحریکش کنه برای همین بجای وقت تلف کردن سریع سمت پایین تنش رفت و آروم شلوار راحتیش رو از پاش درآورد
یونگی از این همه عجله ی جیمین خندش گرفته بود دستشو گرفت و آروم کشیدش بالا
- هی هی چرا عجله داری ؟؟؟؟بیا آروم آروم پیش بریم
- اروم؟؟؟؟خیلی سریع رفتم؟؟؟؟؟؟
یونگی باز بوسه ای روی لب های جیمین گذاشت و آروم اونو روی تخت خوابوند
درحالی که بوسه های آرومی روی گردنش میذاشت ازش سوال میپرسید
- میخوای تاپ باشی ؟؟؟؟
جیمین که چشماشو بخاطر لذتی که از بوسه های یونگی می‌گرفت بسته بود رو آروم باز کرد و کمی اخم کرد
- چی؟؟؟؟
یونگی ازش فاصله گرفت و به چشماش نگاه کرد
- من مشکلی ندارم با هیچ کدومش ۰۰۰
- می‌دونم!!!
ابروی یونگی بالا پرید
- میدونی؟؟؟از کجا میدونی؟؟؟؟
جیمین لعنتی به خودش و زبونش فرستاد
- نه یعنی طبق شناختی که ازت پیدا کردم حس کردم این چیزا برات مهم نیست
یونگی لبخندی زد و موهای بلند شده ی جیمین رو پشت گوشش زد
- درسته برام مهم نیست۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰حالا تو بگو .......دوست داری کدوم باشی؟؟؟؟؟
جیمین بوسه ای به دست یونگی که داشت موهاش رو نوازش میکرد زد
- امشب میخوام توی خودم حست کنم دکتر مین !!!!!!
یونگی از این سراهت تعجب کرد باز ابروهاش بالا پرید و تکخنده ای کرد
- که اینطور ......سوال بعدی!!
- میشه این سوال و جواب ها رو بزاریم برای بعد ؟؟؟؟؟
- نه جیمین نمیشه ..........من باید یه سری چیزا رو بدونم نمیخوام ناخواسته بهت آسیب برسونم پس ...
بوسه ای روی لب های جیمین گذاشت
- بهم بگو آخرین باری که سکس داشتی کی بوده؟؟؟؟
جیمین هول شد و زیر یونگی شروع به تکون خوردن کرد
- آخه چرا باید برنامه سکس داشتنمو بهت بگم ؟؟؟؟؟
- میدونی که برای داشتن یه رابطه سالم باید باهم صحبت کنیم و حرف بزنیم !؟؟؟؟از اونجایی که من ازت خیلی بزرگ ترم ....لازم می‌دونم یه چیزایی رو ازت بدونم اینجوری میتونم باهات رفتار درست تری داشته باشم !!!!!!

Dr.minWhere stories live. Discover now