20

1K 229 7
                                    


با سردرد چشمامو باز کردم. آروم نشستم، چندبار نفس عمیق کشیدم و به ساعت نگاه کردم.

ساعت 1:45 ظهر بود. با عجله از جام بلند شدم که آماده بشم. شلوار مو عوض کردم و به سمت گوشیم رفتم که متوجه یادداشت زیرش شدم.

هی احمق،

دیشب مست بودی پس احتمالاً الان حالت خوب نیست. امروز مرخصی، ولی فردا باید دو برابر کار کنی.

- شیطان احمق

بلند خندیدم و خودمو روی تخت انداختم. خداروشکر امروز لازم نیست برم بیرون. سر درد وحشتناکی دارم.

به سمت آشپزخونه رفتم و قرص مسکن و بطری آب و برداشتم. دوتا قرص خوردم و نفسمو با صدا بیرون دادم.

امروز باید یکم استراحت کنم. تصمیم گرفتم بشینم روی کاناپه و انیمه ببینم. گوشیمو گرفتم دستم و رفتم سراغ عکسای قدیمی خودم و جیمین.

(نویسنده عزیز گفته اگه میخواین قشنگ برین تو حس، آهنگsuffocate
از Hayd رو گوش بدین.)

انگار هروقت تنها میشم وضعم همینه. امیدوارم زودتر درباره ات یه خبری بشنوم. امیدوارم توام همون قدر که دلتنگتم، دلتنگم باشی.

این روزا زمان خیلی زود میگذره، ولی وقتی کنارم بودی انگار متوقف شده بود. چی شد که کارمون به اینجا کشید؟ چی شد که اعتمادمون و به هم از دست دادیم؟ ما همیشه کنار هم بودیم، هیچوقت همدیگه رو ترک نمی‌کردیم.

همیشه پشت همدیگه بودیم و با دیدن همدیگه لبخند به لب مون میومد. خیلی همدیگه رو دوست داشتیم. یک روزمون هم بدون عشق و اعتماد نمی‌گذشت.

الان کجایی؟ خوشحالی؟ ناراحتی؟ دلتنگ آغوشمی؟ میخوای برگردی پیشم؟ چون منِ لعنتی واقعا می‌خوام.

بهت نیاز دارم، نیاز دارم که برگردی. دارم تو این وضعیت خفه میشم. بهت نیاز دارم جیمین. چرا این بلا سرمون اومد؟

گل‌ها دوباره شکوفه میدن و ما برمیگردیم پیش هم یا تا ابد خشک میمونن؟

بلاخره پیدات می‌کنم؟ یا هنوز باید صبر کنم؟

باید تسلیم بشم؟ یا منتظرت بمونم؟ ای‌کاش میدونستی که هرچقدر بیشتر صبر می‌کنم بیشتر احساس خفگی بهم دست میده. لعنتی دلم برات تنگ شده.

تصمیم گرفتم فیلم مورد علاقه خودم و جیمین و بذارم و همزمان به آهنگ مون گوش کنم.

(آهنگشون running after you از Matthew mole عه)

با صدای بلند گریه میکردم، گریه ای برای جلوگیری از دیوونه شدنم، برای ادامه دادنم.

هوسوک کمکم می‌کنه برش گردونم، مطمئنم. یه ویدیو از جیمین که با خوشحالی می‌خندید و پلی کردم.

لبخند زدم. اون کمکم می‌کنه چیزی که بهش نیاز دارم و برگردونم، هرکاری لازم باشه می‌کنم.  لطفاً جیمین، برگرد پیشم.

اگه یه روزی بیاد که بفهمم واقعا منو نمیخوای، تا ابد ازت دور میشم و سعی میکنم فراموشت کنم.

ولی الان، بهت نیاز دارم.

...‌..............................‌‌‌‌......‌‌‌‌..........................

برید اون دوتا آهنگی که نویسنده معرفی کرد و گوش بدید که خیلی خوبن *-*

ووت و کامنت یادتون نره
لاو یو 💜

Just say the word | sopeWhere stories live. Discover now