Part: 60/80
Words: 4.2k
Vote: 130
Cm: -
Music: Saturn by sleeping at lastیادداشت: شصتتا شد! باورم نمیشه!
خواستم فقط بگم این بیست قسمتِ آخر، شامل سهقسمت اسمات (الان که دارم مینویسم، بیشتر البته) میشه و این که دائم ازم میپرسید ویمین چی میشن و سفیدبخت میشن یا نه، اومدم بگم من ویمینو اوکی میکنم این قدر غصهشو نخورید دلبرکانم.از فلشبکهای این پارت لذت ببرید که قراره تمامِ گذشته رو به طور کامل واستون توضیح بده.
این پارت تقدیم میشه به سارای عزیزم که هم تولدشه، هم این که برای نوشتنِ قلب فوقالعاده کمکم کرد. حتی پکِ استیکرای ویمینکوک رو هم این دخترِ زیبا برامون ساخت. دوسِت دارم و تولدت مبارک عزیزِ دل.
.
.
.فلشبک- دوازدهسال پس از تولد زالِ زوال
" سرِجات بمون! "
محافظِ امپراتور پرخاشگرانه شمشیرش رو از غلاف بیرون کشید:
" وگرنه میکشمت! "
جونگکوک برخلاف رفتارِ اون مرد، زیرِ نور مهتاب، لبخند ملایمی به لب آورد:
" نیازی به خشونت نیست قربان. من تنها به اقامتگاه ایشون اومدم چون باید نامهای رو به دستشون برسونم. "
لولهی کاغذی رو که در دست داشت بالاتر گرفت:
" اخبار مهمی هست که باید به گوششون برسه. "
محافظ همچنان با بدبینی، جونگکوک و لباسهای تیرهرنگش رو تماشا میکرد: " خودتو معرفی کن. "
" اسم و رسم من چه اهمیتی داره؟ چیزی که مهمه این نامهست! نمیفهمم چرا شماها این قدر احمقید؟! "
" گفتم خودتو معرفی کن! "
نوک تیز شمشیر رو به سمت صورت جونگکوک گرفت و دوباره داد زد: " زودباش! "
" اگه خیلی مشتاقی بدونی فرستندهی این نامه کیه، به امپراتور بگو مردی که همهی حقایق رو میدونست، این اخبار رو براش نوشته. "
" اسمت چیه؟ "
جونگکوک سری از روی تاسف تکون داد، نامه رو به سمت مرد گرفت:
" بگیرش. حالا که بهم اجازه ورود نمیدی، خودت اینو به فرمانروا برسون. "
محافظ نامه رو با کمی تردید تحویل گرفت اما با ابروهای گره خوردهش همچنان جونگکوک رو تماشا میکرد: " چرا باید نامهی یه غریبه رو که خدا میدونه حاویِ چه مزخرفاتیه به دست ایشون برسونم؟ "
" چون اگه این کارو نکنی، بعدها همین امپراتور سرتو از تنت جدا میکنه. من اگه جای تو بودم، همین حالا اون نامه رو به دست فرمانروا میرسوندم، قبل از این که سرنوشت برای همیشه تغییر کنه. "
![](https://img.wattpad.com/cover/265770073-288-k876116.jpg)
YOU ARE READING
TheHeart فصل دوم با کاپل کوکمین به زودی
Historical Fictionنیمهی روح اون پسر، یک ببر بود! . . . . ژانر: تاریخی|افسانهای|معمایی|رمنس|اسمات با الهام از سریال زیبای The Untamed و Dark و همچنین، رمان مشهور The Husky and his white cat Shizun تکمیلشده✓ به قلم بلکاستار موزهی داستان که شامل موسیقی و فنارتها...