part4

1.7K 340 33
                                    

ساعت نزدیکای هفت شب بود گائون خونه رو تمیز کرده بود و داشت اخرین کارای غذاش رو هم انجام میداد که صدای زنگ خونه اومد

گائون سریع دستاشو با دستمال پاک کرد لباساش رو مرتب کرد و رفت در خونه رو باز کرد

جین جو مثل همیشه پر انرژی جیغ کشید و گائون رو گرفت بغل

_وایی کیم گائون چقد دلم برات تنگ شده بود

گائون با خنده گرفتش بغل و گفت

_منم همینطور خوش اومدی

بعد دعوتش کرد توی خونه جین جو دست گلی که خریده بود رو داد بهش و گفت

_قصد داشتم زودتر از اینا بیام که وقت نشد ببخش که تنهات گذاشتم

.گائون لبخند مهربونی زد و گل رو ازش گرفت و گفت

_اوه این حرفو نزن خیلی خوشحالم کردی که اومدی

و بعد بهش گفت

_راحت باش بشین تا من گلا رو بزارم و بیام

جین جو خوشحال و خندان حین نشستن گفت

_میدونستم عاشق گل و گیاهی برای همین سراغ چیز دیگه ای نرفتم

گائون که توی آشپزخونه بود با خنده گفت

_خیلی کار خوبی کردی واقعا هیچی به اندازه گل ها بهم انرژی نمیده

و بعد با وسایل پذیرایی اومد پیش جین جو و پیشش نشست چند ساعتی رو باهم صحبت کردن و به شوخی و خنده گذشت گائون وسایل شام رو آماده کرد و شام رو هم با شوخی ها و شیطنتای جین جو خوردن بعد از شام جین جو حین خوردن قهوه اشون جدی شد و گفت

_راستی ماجرای این قاضی جدید رو خبر داری؟

گائون هم جدی سرشو تکون داد و گفت

_اره میدونم از هفته قبل گفتن بهمون ولی فردا قراره تازه بیاد سرکار

گائون یه لحظه مکث کرد و بعد گفت

_تو از کجا میدونی؟

جین جو نفس عمیقی کشید و گفت

_چون علاوه بر تو به عنوان دستیارش به منم گفته ،گفته که بیام دوباره سئول

گائون شوکه شده نگاهش میکرد که جین جو ادامه داد

_نمیدونم چرا ولی اصلا حس خوبی به این قاضی جدید ندارم

بعد کمی از نوشیدنیش نوشید و گفت

_شاید هم فکر کنی بخاطر قاضی کانگ باشه ولی کلا از وقتی بهم ایمیل زدن که از منو تو شخصا خواسته دستیارش باشیم بهش شک کردم

گائون که تمام مدت ساکت بود و گفت

_راستش من از هفته پیش دارم با خودم تمرین میکنم که باهاش کنار بیام اما الان تو گفتی واقعا شک کردم این همه قاضی دستیار توی سئول هست چرا باید به تو بگه که دوباره برگردی؟!

جین جو سرشو به معنی نمیدونم تکون داد که گائون یاد ماریا افتاد و گفت

_راستی یه نفر امروز اومد میگفت پلیسه میخواست راجب همین قاضی جدید صحبت کنه که فهمید امشب تو مهمونم هستی گفت توام باید به حرفاش گوش بدی گفت که امشب اخر شب میاد اینجا

بعد نگاهی به ساعت کرد دید ساعت یازده شبه و گفت

_احتمالا الانا پیداش بشه

جین جو متعجب پرسید

_با هردوتامون کار داشت؟

_اره نمیدونم این قاضی جدید چه قضیه ای داره که گفت باید با هردوتامون صحبت کنه

جین جو یهویی یاد چیزی افتاد و پرسید

_یعنی میگی این پلیسه خبر داشته که قاضی جدید به من گفته برگردم سئول؟

با این جمله اش گائون انگار تازه متوجه شده باشه نگاهش کرد و گفت

_نمیدونم ولی از کجا میخواسته خبر دار بشه؟ میگفت تازه یه هفته است از آمریکا برگشته

جین جو با اخمی که از روی فکر کردن داشت نمیدونم آرومی گفت و تا خواست چیزی بگه صدای زنگ خونه اومد

گائون از جاش بلند شد و رفت در خونه رو باز کرد ماریا با یه لبخند به هردوتاشون سلام کرد و وارد خونه شد و یه گلدون که گلش کاملا پژمرده شده بود رو داد به گائون و گفت

_راستش میخواستم برات گل قشنگ و جدید بخرم رفتم خونه ام دیدم این بیچاره خیلی وقته اونجا مونده گفتم تو بلدی و دوست داری بیارم برات که بهش برسی و نگهش داری

بعد با تک خنده ای گفت

_من اصلا استعداد پرورش گل و گیاه ندارم

گائون و جین جو اولش لبخندی زدن ولی بعدش به حرف ماریا شک کردن اون از کجا میدونست گائون از گل و گیاه خوشش میاد؟!

ماریا حین دراوردن کتش متوجه قیافه اون دونفر شد و گفت

_اوه راستش تراس خونه ات رو دیدم که پر گلدون و گل هست برای همین فهمیدم علاقه داری

گائون آهایی گفت و ازش تشکر کرد و گلدون رو گذاشت روی سینک تا بعدا بهش رسیدگی کنه و دوباره برگشت پیش اون دونفر

وقتی گائون اومد دید ماریا و جین جو حسابی باهم گرم گرفتن و آشنا شدن ماریا با دیدن گائون گفت

_خب حالا دیگه توام اومدی میتونم حرفامو بهتون بزنم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
هایی 👋😅 چطورین بچها
امیدوارم لذت ببرین 😁
اولش تا یکم داستان بیافته روی روال طول میکشه و ممکنه یکم ملایم پیش بریم ولی یه چند پارت بعد بهتر میشه 🙃

میدونم منتظر قاضی کانگ یوهان هستین ولی یه کوچولو صبر کنین میاد😂

قاضی شیطانی the devil judge 2Where stories live. Discover now