part20

1.4K 268 9
                                    

_ماریا نیومده هنوز؟

با صدای گائون سرش رو بالا اورد ،کتاب توی دستش رو گذاشت روی میز و گفت

_نه ، کارش داری؟

گائون نگاه نگرانی به ساعت انداخت و گفت

_از موقعی که گفتی بهش زنگ زدی میدونی چند ساعت گذشته؟

یوهان لبخندی بهش زد و از پشت میزش اومد سمتش و گفت

_نگران نباش احتمالا داره اون فلش رو بررسی میکنه و کارش طول کشیده

و بعد یهو یاد چیزی که ماریا بهش گفته بود افتاد
"دیر اومدم نگرانم شو"

لبخند روی لبش ماسید که از چشم گائون دور نموند و با نگرانی گفت

_چیه؟ چی شده؟

یوهان با هول رفت سمت گوشیش و زیر لب تند تند به خودش لعنت میفرستاد که یهو گائون دستاشو گرفت و عصبی گفت

_میگم چی شده؟

یوهان نگاه نگرانش رو داد به گائون و گفت

_فکر کنم یه اتفاقی براش افتاده و خودشم میدونسته که قراره چی بشه چون پشت تلفن بهم گفت اگر دیر اومدم نگرانم شو ولی فکر کردم داره شوخی میکنه

گائون عصبی گفت

_یا یا کانگ یوهان چجوری انقدر بیخیال شدی وایی

یوهان با سرعت شماره ماریا رو میگرفت ولی مدام توی گوشش تکرار میشد که گوشی خاموشه

گائون با عجله دوباره اومد سمتش و گفت

_فکر میکنی کجا بردنش؟

_چیشده؟

با صدای الیا سر جفتشون اومد بالا که گائون نگاه چپی به یوهان کرد و رفت سمت الیا و سعی کرد با ارامش باهاش صحبت کنه

_چیزی نشده نگران نباش ، ماریا گوشیش رو جواب نمیده

الیا هول شد و گفت

_چی؟ یعنی چی؟

یوهان طاقت نیاورد و گفت

_میرم دنبالش بگردم

گائون سریع گفت

_منم میام باهات

_منم‌میام

یوهان برگشت سمت جفتشون و گفت

_خیلی خب بجنبین

هر سه سریع رفتن و سوار ماشین شدن که صدای گوشی یوهان اومد ، یوهان سریع وصلش کرد

_یوهان ... حالم خوب نیست بیا دنبالم

یوهان نگران و با صدای بلند گفت

_کجایی؟ دارم میام

*چند ساعت قبل

وقتی به سرعت از اون انبار اومد بیرون حتی نمیدونست دقیقا کجاست دست زد به جیب کتش و شلوارش و متوجه شد اون احمق ها حتی گوشیش هم برنداشتن

قاضی شیطانی the devil judge 2Where stories live. Discover now