part25

1.4K 277 57
                                    

آروم ولی عمیق بوسیدش گائون از حرکت یهوییش گیج شده بود ولی کاملا متوجه شده بود اینجا چه خبره

یوهان وقتی ازش جدا شد چشماشو کلافه بست و درحالی که هنوز سرهاشون نزدیک هم بود آهسته گفت

_گندش بزنن این جز برنامه نبود

گائون سرشو انداخت پایین نمیدونست دقیقا میخواد چکار کنه

یوهان متوجه خجالتش شد و اینبار با صدای بلند گفت

_خیلی خب بیا وانمود کنیم این اتفاق نیافتاد

گائون اول بخاطر صدای بلندش اونم دقیقا در گوشش از جاش پرید و با تعجب سرشو اورد بالا و بعد بخاطر حرفش ابروهاشو انداخت بالا و گفت

_چی؟

یوهان فهمید خیلی بیشتر از چیزی که فکرشو میکرد داره گند میزنه برای همین دست گائون رو گرفت و کشوندش سمت میز و حینی که صندلی رو برای گائون میکشید عقب گفت

_میدونی برنامه این بود اول صحبت کنیم بعد من خیلی جنتلمن ازت درخواست کنم که قرار بزاریم و بعد اگر تو قبول کردی اون چیز ... یعنی اون اتفاق بیافته

گائون نشست روی صندلی و سعی کرد خنده اش رو بخاطر تندتند حرف زدن یوهان کنترل کنه

یوهان رفت سمت دیگه‌ی میز و زیر لب گفت

_من از ته لیست شروع کردم

گائون نگاهش کرد و این جمله‌ی کوتاه رو گفت

_خوشم نمیاد 

یوهان متعجب نگاهش رو داد بهش و با استرس گفت

_چی؟ از چی خوشت نمیاد؟

گائون واقعا داشت از درون منفجر میشد ولی خودشو کنترل کرد
یه تلافی کوچولو که به جایی بر نمیخورد

_به نظرت از چی خوشم نمیاد؟

یوهان سرشو تکون داد و همچنان با استرس گفت

_نمیدونم .... شاید .. شاید از اینجا؟! ... شایدم از ... از من؟

جمله‌ی اخرش رو با تعجب و بلند پرسید طوری که گائون نتونست خودشو کنترل کنه و بلند زد زیر خنده
و بین خنده هاش بریده بریده گفت

_از تو؟ ... از تو که صددرصد خوشم نمیاد .... وگرنه براچی هنوز موندم خونه ات ها؟ .... چون ازت خوشم نمیاد دیگه

بعد دوباره خنده اش شدیدتر شد

یوهان با حرص نگاهش کرد و گفت

_داشتی اذیتم میکردی؟

گائون خنده اش تبدیل شد به لبخند و گفت

_چیه ، تو و دخترات منو اذیت کنین ولی من اذیتت نکنم؟

یوهان تکیه داد به صندلی و با لبخند نگاهش کرد و بعد گفت

قاضی شیطانی the devil judge 2Where stories live. Discover now