part12

1.6K 309 61
                                    

گائون اونقد ماتش برده بود که زل زده بود به فرد روبروش و فقط تونست یه کلمه بگه

_یوهان؟!

یوهان با چشمای خندان نگاهش میکرد که توی این لحظه گائون صدای یه نفر که خیلی آشنا هم بود رو شنید

_گائون؟!

و چند دقیقه بعد یه نفر محکم گرفتش بغل بعد از چند ثانیه گائون از شوک دراومد و دید الیا توی بغلشه نمیدونست دقیقا میخواد چکار کنه برای همین نگاهی بهش انداخت و بریده بریده گفت

_الیا؟!... تو؟...تو؟؟

الیاهم روی پاهاش وایساده بود هم واقعا بزرگتر شده

از اونور صدای ماریا رو شنید که با خنده گفت

_اره کیم گائون اره ، الیا میتونه راه بره و حتی بدوعه

گائون الیا رو محکم گرفت بغل و گفت

_وایی خدای من چه عالی ... الیا خیلی خوشحالم که میبینمت

الیا از بغلش دراومد و گفت

_منم همینطور گائون دلم خیلی برات تنگ شده بود

گائون با اشک شوق به الیایی که دیگه روی ویلچر نبود و حتی بدون کمک کسی روی پاهاش وایساده بود نگاه کرد

یهو یاد ماریا افتاد ..... اون کی بود دقیقا؟

توی این لحظات هم جین جو مثل همیشه با احساسات زیادی که داشت تقریبا اشکش دراومده بود ولی اونم انگار تازه یاد ماریا افتاد

برای همین جفتشون برگشتن سمت ماریای خندان و با حالت پرسشی نگاهش کردن که ماریا خنده اش محو شد و یه سرفه الکی کرد و رفت سمت یوهان

یوهان تمام این مدت نزدیک ماشین ماریا وایساده بود و داشت نگاهشون میکرد که ماریا اومد سمتش و اهسته گفت

_زودباش توضیح بده زودباش

یوهان برگشت سمتش و مثل خودش آهسته گفت

_قرارمون این بود اگر گند نزدی من توضیح بدم یادته که؟

ماریا با حرص نگاهش کرد و همچنان اروم گفت

_من گند نزدم اونی که گند زد ....

_من بودم مثل همیشه

با صدای آروم گائون حرف ماریا قطع شد و همزمان با یوهان برگشتن سمت گائون ماریا فهمید الان یوهان صددرصد قصد کشتنشو کرده برای همین زیر چشمی نگاهی به یوهان انداخت و دید بعد از نگاه به گائون نگاهی که به شدت تهدید وار بود رو داد به ماریا

ماریا برای اینکه مثلا به روی خودش نیاره گفت

_دقیق میشنیدین چی میگیم؟

الیا ابروهاشو داد بالا و گفت

_دقیق میشنیدیم اونی

گائون متعجب برگشت سمت الیا و گفت

قاضی شیطانی the devil judge 2Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin