part11

1.4K 305 47
                                    

صبح بعد از اینکه بیدار شد کلی از ماریا تشکر کرد و البته کلی هم غر شنید از سمتش

و وقتی که میخواست از خونه بره بیرون ماریا بهش گفت

_اون لعنتی قطعا خبر داره که کار توعه ولی فعلا بعید میدونم چیزی بگه بهت پس اگر حرکت اضافه ای نزنی اونم کاری نمیکنه

گائون سری تکون داد و تایید کرد

درنهایت با توصیه های ماریا رفت سرکارش امروز سعی میکرد زیاد دور و بر ته‌جین نباشه اما خب همون لحظه ورودش مثل جن ظاهر شد و باحالتی که میخواست بفهمونه که خبره داره خیره به دست مصدوم گائون گفت

_حالت چطوره قاضی کیم؟

گائون لبخندی زد و سعی کرد سوتی نده برای همین تشکری کرد و رفت توی اتاقش

اما سعی کرد دستشو از تیر رسش خارج کنه که تا اینجا تونسته بود از دستش در بره اما بازم مراقب بود

چندتا از کاراشون رو انجام دادن که نزدیکای پایان ساعت کارشون دید ماریا داره باهاش تماس میگیره

_بله ماریا؟

_امم گائون میتونید با جین جو بیاید به لوکیشنی که براتون میفرستم

گائون نگران از لحن ماریا پرسید

_اره میایم چیزی شده؟!

_نه نه فقط بیاین به لوکیشن نگران نباش

گائون باشه ای گفت و بعد از قطع کردن تماسشون روبه جین جو که منتظر نگاهش میکرد گفت

_بیا بریم ببینم چکار داره نگرانش شدم

بعد با ماشین جین جو راه افتادن سمت لوکیشنی که ماریا فرستاده بود با رسیدنشون ماشین ماریا رو دیدن جین جو پارک کرد و گائون سریع پیاده شد و رفت سمت ماریایی که داشت قدم میزد

_ماریا چیزی شده؟ برای چی اومدیم اینجا؟

ماریا اومد سمتش و با لبخند گفت

_چیزی نیس نگران نباش فقط اینکه ...

بعد درحالی که میرفت کنار به پشت سرش اشاره کرد و گفت

_یه نفر میخواد ببینتت

و بعد رفت کنار وایستاد

جین جو پشت سر گائون اولین نفری بود که پشت ماریا رو دید و با حالت شوک و تعجب دستشو گذاشت روی دهنش

گائون اولش نگاهی به ماریا کرد و بعد نگاهش رفت پشت سر ماریا و چند دقیقه ای ماتش برد
با دیدن فرد روبروش کلا نفس کشیدن یادش رفت

_مشتاق دیدار قاضی کیم گائون

گائون اونقد ماتش برده بود که زل زده بود به فرد روبروش و فقط تونست یه کلمه بگه

_یوهان؟!

*فلش بک

_هویی هات آجوشی میدونی که الان قرن بیست و یکم هستیم بجای نامه باید زنگ بزنی زززززنگ

قاضی شیطانی the devil judge 2Where stories live. Discover now