part36

1.4K 234 36
                                    

با بیرون اومدن یوهان از اتاق، گائونی که از لحظه‌ی اومدن یوهان به دادگاه عالی نگران بود با شتاب پرید جلوش و گفت

_چیشد؟

یوهان که توی فکر بود نگاهی بهش کرد و با لبخند کوچیکی گفت

_فعلا که حل شد نگران نباش

گائون متوجه‌ی پکر بودنش شد ولی چیزی نگفت طبق چیزایی که یوهان براش گفته بود از ته‌جین ، میدونست که این دیدار ممکنه کمی اذیت کننده باشه براش گرچه نمیدونست دوستیشون سر چی بهم خورده اما میدونست هرچی که بوده به شدت باعث عصبانیت و ناراحتی یوهان شده

همقدم باهم و در سکوت رسیدن جلوی در از اون هیاهوی اولیه کم شده بود یوهان برگشت سمتش و گفت

_بعید میدونم فعلا کاری بکنه ولی تو بازم مراقب خودت باش

گائون بی توجه به حرفش پرسید

_حالت خوبه؟

یوهان سرشو تکون داد و آروم زمزمه کرد

_خوبم

لبخندی زد بهش و دستشو آروم گرفت و گفت

_وقتی تو کنارمی معلومه که خوبم

گائون برای اینکه کمی از اون حال و هوا خارجش کنه با خنده گفت

_اره میدونم ،من کلا انرژی بخشم

یوهان تک خنده‌‌ای کرد و گفت

_اووو میبینم تاثیرات ماریا روزبه‌روز داره بیشتر میشه

_خب به هرحال باید یه چیزایی یاد بگیرم ازش یا نه

یوهان کمی نزدیکش شد و با لبخند کجی گفت

_خب به نظرم سعی کن چیزای دیگه ام یادبگیری ازش

گائون بلند خندید و دستشو گذاشت پشت یوهان و هلش داد

_خب دیگه بهتره بری اینجوری به نفع همه است

یوهان با خنده‌ی گائون خنده‌اش گرفت و با لبخند بزرگی گفت

_ببین من هنوز یادم نرفته که از شب پیش قول دادی بیای تو اتاق من ولی نیومدی

_یااا الان جای این حرفاست؟

_به هرحال که باید یادآوری میکردم بهت

گائون لبخندش پررنگ تر شد و گفت

_ممنون از یادآوری جذابتون جناب قاضی حالا بهتره من یادآوری کنم که چند روز دیگه یه دادگاه دارم بهتره بری تا به کارم برسم

و بعد بدون اینکه اجازه صحبت به یوهان بده سریع راه افتاد و با لبخند دستی براش تکون داد

یوهان با لبخند زل زد به مسیری که گائون رفت آروم سری تکون داد و بعد از چند ثانیه از اونجا رفت

قاضی شیطانی the devil judge 2Where stories live. Discover now