part42

1K 190 44
                                    

با تماسی که سویون از طرف بادیگاردش داشت چند ساعتی بود که از عمارت کانگ رفته بود و ماریا هم سرخوش از خوب پیش رفتن نقشه اشون رفت تا کارایی که یوهان بهش سپرده بود رو همراه الیا انجام بده

یوهان بعد از صحبتایی که با وکیل کو درمورد پرونده‌‌ی پزشک هان داشت متوجه شد که پرونده هایی که به پزشک هان نسبت داده شده مربوط به پزشک دیگه ای بوده و حتی متوجه ساختگی بودن شاهد ها هم شدن قرار شده بود الیا و ماریا باهم اطلاعات راجب شاهد ها دربیارن و تا فردا به دست وکیل کو برسونن

و حتی وکیل کو گفته بود که پزشک هان متوجه‌ی پرونده‌‌ی مادر سویون شده و احتمال میده که ته‌جین برای همین باهاش در افتاده تا بتونه جلوش رو بگیره تا کسی حرفش رو باور نکنه 

گائون با آرامش درحال آشپزی بود که با صدای یوهان برگشت سمتش

_داری چکار میکنی؟

گائون با تعجب نگاهش کرد و گفت

_به نظرت چکار میکنم؟

_هرکاری هست کار مفیدی نیست

گائون چشماشو ریز کرد و گفت

_اوه از نظر شما چکاری مفیده؟

_قطعا کارای تو اتاق من خیلی مفیده

گائون با دهن باز نگاهش کرد که یوهان زد زیر خنده و گفت

_یا یا شوخی کردم جدی نگیر

گائون سری تکون داد و حینی که دوباره به انجام کارش مشغول میشد با لبخند گفت

_دوست دارم اونایی که فکر میکنن تو خیلی خشن و جدی هستی این روی فوق‌العاده ات رو ببینن

یوهان رفت سمتش و بی‌اهمیت نسبت به حرفش گفت

_میگم حالا اگر پسره به تعریف کردن از من ادامه میداد چه اتفاقی میافتاد؟

گائون لبخندش محو شد و با نگاه بدی برگشت سمتش و گفت

_نکنه خوشت اومده از تعریفاتش؟

یوهان با تعجب نگاهش کرد و گفت

_من حتی اون پسره رو ندیدم ...

گائون چاقویی توی دستش بود رو گرفت سمت یوهان و حینی که بهش نزدیک میشد گفت

_اوه پس میخوای ببینی بعدش نظرتو بگی؟ بهتر نیست حواستو جمع کنی که نمیری؟

یوهان با تعجب و چشمای گشاد شده درحالیکه عقب عقب میرفت و وقتی کمرش به دیوار برخورد کرد گفت

_یااا چرا اینجوری شدی تو؟

گائون همچنان چاقو رو گرفته بود سمتش رفت نزدیک با صورتش و آروم گفت

_قرار نیست که همیشه تو منو اذیت کنی هان؟

و بعد حینی که چاقو رو گذاشت روی سینک با دست دیگه اش یقه‌ی لباس یوهان رو کشید سمت خودش و بوسه‌ی محکمی روی لب‌هاش زد
یوهان متعجب از حرفاش و حرکاتش اولش شوکه شد ولی چند ثانیه بیشتر نگذشت که دستاش رو دوطرف صورت گائون گذاشت و با شدت بیشتری به بوسیدش

قاضی شیطانی the devil judge 2Onde histórias criam vida. Descubra agora