گائون پشت در ایستاده بود شنیدن صدای گریه های ماریا باعث میشد حالش بد بشه
قطعا شنیدن صدای گریهی دختری که هر روز و هرشب اونقدر پر انرژی بود و باعث خندهی همه میشد برای همهاشون ناراحت کننده بود
نفس عمیقی کشید و آروم در زد و بعد وارد اتاق شد
با لبخند نگاهی به یوهان کرد و بعد روبه ماریایی که داشت اشکاشو پاک میکرد گفت
_برات سوپ درست کردم
سینی غذا رو گذاشت روی میز و نشست روی تخت کنار ماریا و با لبخند ادامه داد
_خیلی مقویه حتما بخورش که زودتر خوب بشی
ماریا نگاهش کرد و با لبخند کوچیکی گفت
_ممنونم ، نگرانم نباش من حالا حالاها چیزیم نمیشه
یوهان خندید و روبه گائون گفت
_راست میگه ، بچه که بود میگفت میخوام تا صد سالگی عمر کنم
با این حرف ، ماریا و گائون زدن زیر خنده
گائون سینی رو گرفت دستش و گذاشتش روی پاهاش وبعد یه قاشق از غذا پر کرد و گرفت سمت دهن ماریا که ماریا نگاهش کرد و گفت
_جدی که شبیه مامانایی
گائون خندید و ماریا غذای تو قاشق رو خورد و بعد قاشق رو از دست گائون گرفت و گفت
_تیر نخوردم که ، خودم میتونم غذامو بخورم ، پاشید برید دیگه حوصله اتونو ندارم
گائون خندید و حینی که از جاش بلند میشد گفت
_خیلی خب کار داشتی صدام بزن
ماریا لبخندی زد و گفت
_ممنونم گائونا
یوهان هم بلند شد و خم شد آروم سر ماریا رو بوسید و در گوشش گفت
_فقط من حق دارم گائونا صداش کنم
ماریا شکلکی براش درآورد و در گوشش گفت
_راست میگی برو بشین باهاش حرف بزن حسود خان
یوهان کمرشو صاف کرد و گفت
_داری هذیون میگی دیگه شب بخیر
_اره اره اصن همه هذیون میگن جز تو
بعد از اینکه از اتاق ماریا اومدن بیرون دو نفری رفتن سمت آشپزخونه ، یوهان حین نشستن روی صندلی گفت
_الیا چیزی خورد؟
گائون غذاهارو گذاشت روی میز و نشست روی صندلی روبروی یوهان و گفت
_اره خورد ، بهش گفتم بره بخوابه
یوهان سرشو تکون داد و بعد جفتشون مشغول غذا خوردن شدن ولی هردو توی فکرای خودشون بودن که گائون سکوت رو شکست
YOU ARE READING
قاضی شیطانی the devil judge 2
Actionخلاصه:سه سال از رفتن یوهان و الیا به سوئیس گذشته و گائون هم درگیر کارهای خودش هست که وزارت دادگستری تصمیم میگیره یه قاضی جانشین کانگ یوهان بکنه اما این وسط یه چیزی راجب قاضی جدید درست نیست "_چه چیزی توی کانگ یوهان میدیدی که توی من نمیبینی؟ _اگر قرار...