part41

1K 194 28
                                    

با کلافگی که از دعوای صبحش با ته‌هو داشت از اتاق زد بیرون و مدام باهاش تماس میگرفت اما تمام مدت چیزی که میشنید خاموش بودن گوشیش بود
حینی که با عصبانیت از دادگاه عالی بیرون اومد و گوشی رو میزاشت روی گوشش یوهانی رو دید که با حالت خاصی به ماشین تکیه زده و به نظر میرسید که منتظر شخصی هستش که خب صددرصد اون شخص گائون بود

رفت سمتش و با لبخند حرصی گفت

_قراره از این به بعد زیاد ببینمت ؟

یوهان تکیه اشو از ماشین گرفت و با جدیت گفت

_شک نکن ، به هرحال گائونِ من اینجا با تو همکاره درنتیجه بخاطر گائون زیاد میبینی منو

ته‌جین خنده‌ی عصبی کرد و زیرلب گفت

_گائونِ تو؟!

_از کل حرفای من فقط همونو شنیدی؟

ته‌جین پوفی کشید و گفت

_روز بخیر جناب قاضی اصلا از دیدنتون خوشحال نشدم

و خواست ازش دور بشه که یوهان پوزخندی زد و گفت

_دیشب داشتم راجب دانشگاه فکر میکردم ،یادته یه مدت چند نفر خودکشی کردن؟

ته‌جین با اخمی برگشت سمتش و گفت

_چیشده یاد دانشگاه افتادی؟

_هیچی همینطوری یاد اونا افتادم و به این نتیجه رسیدم که شاید اصلا خودکشی نکردن

ته‌جین چند ثانیه ای توی سکوت خیره شد بهش و بعد با تک خنده‌‌ای گفت

_انقدر که پرونده‌‌ی جدید نداشتی که افتادی دنبال حل کردن پرونده های قدیمی ، به نظرم یه فکری به حال خودت بکن نگرانتم

یوهان با پوزخندی بهش خیره شد و گفت

_تو نگران خودت باش

ته‌جین با پوزخندی گفت

_باشه باشه حتما

و بعد اشاره ای به پشت سرش کرد و گفت

_گائونت اومد

یوهان نگاهی به پشت سرش کرد و گائون رو دید که با نگرانی به یوهان و ته‌جین نگاه میکرد ، یوهان لبخندی بهش زد و گفت

_خسته نباشی برو بشین تو ماشین الان میام

گائون سری تکون داد و رفت توی ماشین اما همچنان با نگرانی خیره بود بهشون

یوهان دوباره به نگاهشو داد به ته‌جین که ته‌جین با پوزخندی گفت

_به نظرم برای کشف این مسائل اول سعی کن با گائون عزیزت هماهنگ باشی یه موقع مثل سه سال پیش نیاد جلوی دوربین و بگه که همه چی دروغ بوده و با خاک یکسانت کنه

_میدونی چیه من ترجیح میدم آدم صادق و مهربونی مثل گائون رو کنارم داشته باشم حتی اگر بارها دعوامون بشه اما یکی مثل تو دورو و هزار رنگ رو کنارم نداشته باشم

قاضی شیطانی the devil judge 2Where stories live. Discover now