۳۷

3.6K 583 100
                                    

Jk pov

جین : مگه قرار نبود ۳۰ دقیقه ای اینجا باشی، الان ۳۲ دقیقه شد و تو هنوز نرسیدی

جونگکوک: هیونگ تو پارکینگ

جین : عجله کن ، دیر کردی

جونگ کوک: بخاطر ۲ دقیقه

جین : بدو وگرنه از شام خبری نیست

جونگ کوک: توی اسانسورم

-----------

از صفحه چتم با هیونگ خارج شدم، روز به روز بیشتر شبیه پیرمردای غرغرو میشه

همون لحظه اسانسور ایستاد زنگ رو زدم و جیمین درو باز کرد

جیمین : سلام جونگ کوک

جونگ کوک : سلام جیمین شی ،  سلام به همگی مثل اینکه همه زودتر از من رسیدم،شایدم زودتر خبر دار بودین

وقتی لبخنداشون پرید فهمیدم تیکه مو گرفتن

بکهیون : هههه این چه حرفیه، ما ها هم همینجوری سر زدیم دیدیم یکی یکی داریم اضاف میشیم موندیم وگرنه مهمونی نبوده

جونگ کوک : چه جالب که همگی اتفاق نظر داشتین

سعی داشتم با حرفام بهشون بفهمونم که خودشن رو گول بزنن

هوسوک : هههه..... اره.... خیلی جالب

جین :خرگوش گوش مخملی بگیر بشین بعد ادای شرلوک هولمز رو دربیار

جونگ کوک : چشم هیونگ، شام چی داریم؟؟

شوگا: مثلا اینجا جمع شدیم درباره اینا حرف بزنیم نه که خونه منو با رستوران اشتباه بگیرین

هوسوک : هییییس

چانیول : بچه که گول نمیزنیم خر هم که بود تا الان فهمیده بود

جونگ کوک: خب حالا دلیلش چیه؟

بکهیون : دلیل چی چیه؟؟؟

جونگ کوک: دلیل دور همیتون

نامجون: جیمین بگو

جیمین : خب چند وقت پیش تهیونگ گفت که اقای کیم براش قرار از پیش تعیین شده گذاشته

جونگ کوک: یعنی چی؟؟ به چه حقی همچین کاری کرده؟؟ مگه تهیونگ بچس که توی تمام کاراش دخالت میکنن

جین : دو دقیقه دندون رو جیگر بزار، بزار بچه حرفشو بزنه بعد داد و قال راه بنداز

جونگ کوک با پاهاش ضرب گرفته بود و با اخم به جیمین نگاه کرد

جیمین : خب... هیونگ تو ادامه بده... من الان شلوارمو خیس میکنم

شوگا : درویش کن چشاتو ، زهره بچه رو پوکوندی

بکهیون : میزارین بگم یا نه؟؟؟

جونگ کوک : بگو دیگه.. جون به لبم کردین که شما

lets chatWhere stories live. Discover now