Jk pov
جین : مگه قرار نبود ۳۰ دقیقه ای اینجا باشی، الان ۳۲ دقیقه شد و تو هنوز نرسیدی
جونگکوک: هیونگ تو پارکینگ
جین : عجله کن ، دیر کردی
جونگ کوک: بخاطر ۲ دقیقه
جین : بدو وگرنه از شام خبری نیست
جونگ کوک: توی اسانسورم
-----------
از صفحه چتم با هیونگ خارج شدم، روز به روز بیشتر شبیه پیرمردای غرغرو میشه
همون لحظه اسانسور ایستاد زنگ رو زدم و جیمین درو باز کرد
جیمین : سلام جونگ کوک
جونگ کوک : سلام جیمین شی ، سلام به همگی مثل اینکه همه زودتر از من رسیدم،شایدم زودتر خبر دار بودین
وقتی لبخنداشون پرید فهمیدم تیکه مو گرفتن
بکهیون : هههه این چه حرفیه، ما ها هم همینجوری سر زدیم دیدیم یکی یکی داریم اضاف میشیم موندیم وگرنه مهمونی نبوده
جونگ کوک : چه جالب که همگی اتفاق نظر داشتین
سعی داشتم با حرفام بهشون بفهمونم که خودشن رو گول بزنن
هوسوک : هههه..... اره.... خیلی جالب
جین :خرگوش گوش مخملی بگیر بشین بعد ادای شرلوک هولمز رو دربیار
جونگ کوک : چشم هیونگ، شام چی داریم؟؟
شوگا: مثلا اینجا جمع شدیم درباره اینا حرف بزنیم نه که خونه منو با رستوران اشتباه بگیرین
هوسوک : هییییس
چانیول : بچه که گول نمیزنیم خر هم که بود تا الان فهمیده بود
جونگ کوک: خب حالا دلیلش چیه؟
بکهیون : دلیل چی چیه؟؟؟
جونگ کوک: دلیل دور همیتون
نامجون: جیمین بگو
جیمین : خب چند وقت پیش تهیونگ گفت که اقای کیم براش قرار از پیش تعیین شده گذاشته
جونگ کوک: یعنی چی؟؟ به چه حقی همچین کاری کرده؟؟ مگه تهیونگ بچس که توی تمام کاراش دخالت میکنن
جین : دو دقیقه دندون رو جیگر بزار، بزار بچه حرفشو بزنه بعد داد و قال راه بنداز
جونگ کوک با پاهاش ضرب گرفته بود و با اخم به جیمین نگاه کرد
جیمین : خب... هیونگ تو ادامه بده... من الان شلوارمو خیس میکنم
شوگا : درویش کن چشاتو ، زهره بچه رو پوکوندی
بکهیون : میزارین بگم یا نه؟؟؟
جونگ کوک : بگو دیگه.. جون به لبم کردین که شما
![](https://img.wattpad.com/cover/247998725-288-k690443.jpg)
YOU ARE READING
lets chat
Fanfiction#complete KookV chat jk:هی بیبی بوی jk: یه عکس از بوتت بفرست v: تو دیگه کدوم خری هستی jk:این طرز برخورد با ددی ایندت نیست v:متوهم😒 jk:اوه بیبی ولی من هنوزم عکس بوتت رو میخوام