کافه هالمونی
-اوووه دوباره اون پسر خوشتیپ سئول یه پیداش شد
+ وااااای اره، چقدر خوش هیکل ، چقدر صورتش میدرخشه
- خیلی جذاب ، از ماشینش معلومه پولداره هااا
* بنظرت واسه چی هر چند وقت یکبار پیداش میشه
+ شاید عاشق یکی شده
* ولی هیچوقت ندیدم سمت دختری بره
- باید زنگ بزنم سانا بیاد مخشو بزنه
+ حیف شوهرم زندس وگرنه خودم مخشو میزدم
* منم اگه دختر داشتم هر کاری میکردم که همچنین دامادی نصیبم بشه
+ مامان تهیونگ چرا زنگت پریده، حالت خوبه؟؟؟
خانم کیم : اووه واقعا!!
-چی شدی یهو ؟؟ از وقتی خوشتیپ سئول یه اومده یه کلمه هم حرف نزدی؟؟
خانم کیم : نه.. نه... چیزی نیست... به اون ربط نداره
* میشناسیش
خانم کیم : کی رو؟؟
+ خوشتیپ سئولی رو دیگه ؟؟؟
خانم کیم : ههههه... نه .... از ک... کج..کجا.... با... باید .. بشن... بشناسم
- وا مثل اینکه واقعا حالت بده ها
* برو خونه استراحت کن، فک کنم فشارت افتاده
خانم کیم : اره.. اره...حالم خوب نیست...اصلا خوب نیستم.....بهتره که برم...پس من رفتم .. فعلا
خانم کیم تندی از کافه فرار کرد و بدون اینکه توسط جونگ کوک دیده بشه به خونه رفت
-میگم، رفتارش یکم مشکوک نبود
+ اره بنظر منم یه چیزیش شده بود
* انگار از یه چیزی ترسیده
+ من که میگم بخاطر دیدن خوشتیپ سئولیه
- یعنی میگی هم دیگه رو میشناختن
* نگو... نگو...
- چی رو نگم... مگه رفتاراش رو ندیدی، صد در صد مطمئنم یه چیزی بینشون بوده
+ واقعا با این سنش خجالت نکشیده خیانت میکنه
* بیچاره اقای کیم
- بیچاره پسرش، فردا پس فردا چجوری میخواد جلوی خانواده همسرش سر بلند کنه .... چجوری روش بشه تو چشمای همسرش نگاه کنه بگه مامانم یه خائنه
هالمونی : کی خیانت کرده
* وااا مگه ندیدی هلمونی؟؟
هالمونی : چی رو؟؟؟
- بیا بشین هالمونی تا برات تعریف کنیم
.
.
.برای شروع یک کلاغ چهل کلاغ یه اکیپ خبرنگار و یه هالمونی فضول کافیه دیگه
YOU ARE READING
lets chat
ספרות חובבים#complete KookV chat jk:هی بیبی بوی jk: یه عکس از بوتت بفرست v: تو دیگه کدوم خری هستی jk:این طرز برخورد با ددی ایندت نیست v:متوهم😒 jk:اوه بیبی ولی من هنوزم عکس بوتت رو میخوام