۱۸

4.6K 865 111
                                    

- قربان آدرس جدید کیم تهیونگ رو پیدا کردیم

+ چجوری همچین خونه ای رو اجاره کرده

- هنوز متوجه این موضوع نشدیم

+ اطلاعات بیشتری میخوام ، با صاحب خونش جدیدش  صحبت کن تا از خونه بیرونش کنه ، بعد هم باهاش طرح دوستی بریز

- چشم قربان

+ میتونی بری

- بله

~چه نقشه ای برای بدست اوردنش داری؟؟

+کارش رو ازش گرفتم ، خونش رو هم دوباره از میگیرم ، وقتی زندگیش سخت شد به هوای کمک مالی و وام مجبورش میکنم قرارداد رو امضا کنه و بعدش .... بوم....توله ببرمون تو دست های اقا شیرس

~ولی اینجوری قلبش رو از دست میدی!!

+من قلبش‌رو نمیخوام .... بدنش رو میخوام

------------------

جیمین : هی ته.... پاشو .... داره میره

تهیونگ : چی ....چیشده ...من کجام...اینجا کجاست

جیمین : لطفا زود تر لود شو

جیمین ماشین رو به حرکت انداخت و دنبال ماشین سوزی راه افتاد

تهیونگ ساندویچ ها رو از عقب برداشت و شروع به گاز زدن یکی کرد : خیلی بهش نزدیک نشو ، ممکنه متوجه بشه

جیمین : حواسم هست .... یه گاز بده

تهیونگ ساندویچ دست خودشو به دهن جیمین نزدیک کرد تا اونم سهمی از ساندویچ داشته باشه

تهیونگ : منشی بودن هم سخته ها ، فکر کله صبح پاشی بری اداره پرونده مرتب کنی ، قهوه دم کنی تـــا رییست بیاد

جیمین : والا ، واسه همین میگم به ددیت پا بده ، اگه موقعیت رو بچسبی بی دردسر زندگی میکنی ولی اگه ولش کنی عاقبت خودتم میشه مثل سوزی نونا ، یه کارمند

تهیونگ: ییییا من که قرار نیست اصلا کار نکنم ، من میخوام روی پای خودم وایستم

جیمین: کی گفت کار نکن ، میگم فقط کار خودت رو راحت تر کن

جیمین : او او رسیدیم

تهیونگ : شرکت golden life   , کارشون چیه ؟؟

جیمین : نمیدونم ، ولی بقیش رو بعدا از اینترنت و اینور اونور پیدا میکنیم ، فعلا بیا برگردیم ، دلم برای شوگام تنگ شده

تهیونگ : اره بریم ، من هنوزم خوابم میاد  ، بعد از ظهر هم کلاس دارم

----------------
taehyung pov:

روی تخت دراز کشیده بودم داشتم درباره شرکت golden life ‌تحقیق میکردم ، یه شرکت قدیمی ،  بیشتر کاراش پروژه های ساختمانی

داشتم میگشتم که برام پیام اومد

jk:سلام بیبی بوی

چه حلال زاده

lets chatWhere stories live. Discover now