- قربان آدرس جدید کیم تهیونگ رو پیدا کردیم
+ چجوری همچین خونه ای رو اجاره کرده
- هنوز متوجه این موضوع نشدیم
+ اطلاعات بیشتری میخوام ، با صاحب خونش جدیدش صحبت کن تا از خونه بیرونش کنه ، بعد هم باهاش طرح دوستی بریز
- چشم قربان
+ میتونی بری
- بله
~چه نقشه ای برای بدست اوردنش داری؟؟
+کارش رو ازش گرفتم ، خونش رو هم دوباره از میگیرم ، وقتی زندگیش سخت شد به هوای کمک مالی و وام مجبورش میکنم قرارداد رو امضا کنه و بعدش .... بوم....توله ببرمون تو دست های اقا شیرس
~ولی اینجوری قلبش رو از دست میدی!!
+من قلبشرو نمیخوام .... بدنش رو میخوام
------------------
جیمین : هی ته.... پاشو .... داره میره
تهیونگ : چی ....چیشده ...من کجام...اینجا کجاست
جیمین : لطفا زود تر لود شو
جیمین ماشین رو به حرکت انداخت و دنبال ماشین سوزی راه افتاد
تهیونگ ساندویچ ها رو از عقب برداشت و شروع به گاز زدن یکی کرد : خیلی بهش نزدیک نشو ، ممکنه متوجه بشه
جیمین : حواسم هست .... یه گاز بده
تهیونگ ساندویچ دست خودشو به دهن جیمین نزدیک کرد تا اونم سهمی از ساندویچ داشته باشه
تهیونگ : منشی بودن هم سخته ها ، فکر کله صبح پاشی بری اداره پرونده مرتب کنی ، قهوه دم کنی تـــا رییست بیاد
جیمین : والا ، واسه همین میگم به ددیت پا بده ، اگه موقعیت رو بچسبی بی دردسر زندگی میکنی ولی اگه ولش کنی عاقبت خودتم میشه مثل سوزی نونا ، یه کارمند
تهیونگ: ییییا من که قرار نیست اصلا کار نکنم ، من میخوام روی پای خودم وایستم
جیمین: کی گفت کار نکن ، میگم فقط کار خودت رو راحت تر کن
جیمین : او او رسیدیم
تهیونگ : شرکت golden life , کارشون چیه ؟؟
جیمین : نمیدونم ، ولی بقیش رو بعدا از اینترنت و اینور اونور پیدا میکنیم ، فعلا بیا برگردیم ، دلم برای شوگام تنگ شده
تهیونگ : اره بریم ، من هنوزم خوابم میاد ، بعد از ظهر هم کلاس دارم
----------------
taehyung pov:روی تخت دراز کشیده بودم داشتم درباره شرکت golden life تحقیق میکردم ، یه شرکت قدیمی ، بیشتر کاراش پروژه های ساختمانی
داشتم میگشتم که برام پیام اومد
jk:سلام بیبی بوی
چه حلال زاده
YOU ARE READING
lets chat
Fanfiction#complete KookV chat jk:هی بیبی بوی jk: یه عکس از بوتت بفرست v: تو دیگه کدوم خری هستی jk:این طرز برخورد با ددی ایندت نیست v:متوهم😒 jk:اوه بیبی ولی من هنوزم عکس بوتت رو میخوام