سوزی : این کلید خونه ، این کلید انباری ، وسایل هاتونم که گذاشتین داخل و ...... اها گوشیتونوبدین لطفا
تهیونگ : بفرمایید
سوزی : اینم شماره من
سوزی : هرکاری داشتی ، اعم از مشکلات خونه و دانشگاه به من زنگ میزنی . باشه ؟؟
تهیونگ : چشم نونا ، خدافظ
سوزی : خدافظ
-----------------
v: معذرت میخوام و ممنونمjk :بابت چی؟؟
v:معذرت خواهیم بابت حرفای زشت اونروزم و تشکر بخاطر خونه
jk : اوهوم
v: بخشیدی
jk: من همون موقع بخشیدمت تهیونگ ولی هنوزم ازت ناراحتم
v:من خیلی خیلی متاسفم ، خودمم میدونم حرفام چقدر بی ادبانه و زشت بوده و بابتش شرمنده ام
v:چیکار کنم دیگه ناراحت نباشی ؟؟؟
jk: فعلا کار خاصی نیست که بتونی انجام بدی
v : میتونم یه سوال بپرسم؟؟؟
jk : بپرس !!
v: چرا این کارا را میکنی ؟؟
v:منظورم خونه و لباساس
v: من از نونا پرسیدم که چقدر باید بابت اینجا اجاره بدم و اون گفت که اینجا مال تو
jk: نونا ؟؟
v:سوزی نونا
jk : تو به منشی من میگی نونا
jk :ولی به من میگی (تو) ؟؟
v:لطفا بحث رو عوض نکن
jk:اول جواب منو بده تا منم جوابت رو بدم
v: چون من اسمت رو نمیدونم
jk:تو به اسمم نیاز نداری
v:پس باید چی صدات کنم
jk: ددی
v : هووووف
v:نه من اینجوری صدات نمیکنم، لطفا توهم رو تموم من
jk: ولی من مطمئنم یه روزی اینجوری صدام میکنی
jk: وقتی که داری از درد و لذت به خودت میپیچی
jk: و اون روز خیلی دور نیست
v: پس دلیلت اینه
jk: چی ؟؟؟
v:دلیل اینکه داری برام این کار ها رو میکنی
v: بدنم رو میخوای
jk: اوه ، نه بیبی بوی
jk: لطفا بد برداشت نکن
jk :همه چیز رو کم کم و به موقع برات توضیح میدم
jk:ولی لطفا تا اون موقع بهم اعتماد کن
v: کی توضیح میدی ؟؟
jk : خیلی عجولی بیبی بوی
v: دیگه از دستم ناراحت نیستی
jk:جمله سوالی بود ؟؟
v: نه، فقط اطلاع دادم
jk:و از کجا به این نتیجه رسیدی
v: دوباره داری بهم میگی بیبی بوی
v :وقتی ازم ناراحتی یا میخوای چیز مهمی بگی اسمم رو میگی
jk: آفرین
jk: تو حسابی باهوشی
v:معلومه ، من خیلی باهوشم 😌
jk: and I am proud of my boy
v : you shoud be , but I'm not yours
jk: 😂😂😂😂
v: چرا میخندی
jk:بیبی بوی ، تو همین الانشم مال منی
jk:فقط خودت متوجه نیستی
v :حالا هر چی
jk: تهیونگ
v: بله!!
jk: تو خوب مود های من رو شناختی
jk:ولی بزار یه چیزی رو بهت بگم
jk :اگه بهت میگم کاری رو انجام بدی
jk: یا از چیزی منعت میکنم
jk:بهتره به حرفم گوش کنی
jk:و مطمئن باش ، هیچوقت دویت نداری مود عصبانی من رو ببینی
jk: فهمیدی بیبی بوی؟؟؟
v:هی تو نمیتونی برای من تعیین تکلیف کنی😡
jk:پرسیدم فهمیدی تهیونگ ؟؟
jk: من دوست ندارم یک حرف رو دوبار تکرار کنم
v : باشه
jk:باشه چی ؟؟؟
v: باشه ، فهمیدم
jk:خیلی خوبه بیبی بوی
jk:حالا هم برو وسایلترو بچین و بعدش بخواب ، فردا صبح کلاس داری
v:تو برنامه کلاسی منو میدونی؟؟
jk:من خیلی چیزا دربارت میدونم بیبی بوی
v:مثلا میدونی من چرا اخراج شدم؟؟
jk:آره میدونم
jk:ولی فعلا لازم نیست تو بدونی
v:چرا ؟؟؟ من می خوام بدونم برای چی بی دلیل اخراج شدم
jk : گفتم که به موقع همه چیز رو بهت توضیح میدم
jk: پس فعلا چیز دیگه ای نپرس
v:بعدا باید توضیح بدی
jk:حتما بیبی بوی ، حتما
v: خب
v:فکر کنم حرف دیگه ای نمونده
v:پس شب بخیر
jk:شب تو هم بخیر بیبی بوی
«امضا : شبح بنفش💜»
YOU ARE READING
lets chat
Fanfiction#complete KookV chat jk:هی بیبی بوی jk: یه عکس از بوتت بفرست v: تو دیگه کدوم خری هستی jk:این طرز برخورد با ددی ایندت نیست v:متوهم😒 jk:اوه بیبی ولی من هنوزم عکس بوتت رو میخوام