۱۶

4.9K 846 54
                                    

v: ددی

v:ددی کجاییییی

v:دیییگه دوووسم نداریییی ددی

v:چرا دیگـهـــ بهم پییام نمییییدی

v:رفتییی یه بیبیببب دیگه پیدااا کردی

-------------

مثلا داشت به حرف های شوهر خالش درباره سیاست گوش میداد ولی همه حواسش به پیامهای تهیونگ بود

به پدرش چشمکی زد ، بعد ازعذر خواهی کوتاهی جمع رو ترک کرد ، آقای جئون خودش یه بهانه ای برای رفتنش پیدا میکرد

لحظه خروج نیشخند هیونگش و چشای قلبی لوهان از چشمش دور نموند ، توی دلش برای شفای ذهن های منحرفشون دعا کرد

----------------

v: بیبببی دیییگه ددیشو دوسس نداره

دیگه نمیکشید ، از یه طرف ذهنش ، از طرف دیگه شلوارش هر دو بهش فشار وارد میکردن

jk:تهیونگ مست کردی

v:اوهووم

jk:کجایی

v:تو خوووونم

jk:کی پیشته بیبی؟؟

v: جیمممینن بؤوووود رفتت

jk:حالت خوبه ؟؟

v:نههه

jk:چیشده  حالت بد شده ؟؟ دلت درد میکنه؟؟

v:دددیییی ، سوزییی نونا گفتت توو‌ جذابی

v:من به نووووونا حسودیم میییشه که تو رو دیده

v:منم ببینمنتت

وارد خونش شد لباسش رو دراور و زیر دوش اب سرد رفت ، حرفای تهیونگ حالش رو خراب کرده بود

همونجور خیس روی تخت دراز کشید ، گوشیش رو برداشت ، تهیونگ براش یه عکس فرستاده بود

v:

لعنت ، هر چقدر سعی کرده بود با اب سرد حال بدش رو خوب کنه با این عکس پر کشید  سعی کرد با دستش و عکس تهیونگ خودش رو اروم کنه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


لعنت ، هر چقدر سعی کرده بود با اب سرد حال بدش رو خوب کنه با این عکس پر کشید  سعی کرد با دستش و عکس تهیونگ خودش رو اروم کنه

v:حالااا کههه منن عکـــس دادم ددیییی هم باید بده

jk:

jk:

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
lets chatWhere stories live. Discover now