۱۲

5.2K 925 68
                                    

Suzy: سلام تهیونگ

V: سلام نونا؟؟

suzy: خوبی؟؟

V: ممنون ،خوبم

V: اتفاقی افتاده نونا؟؟

suzy: میدونم این یکم عجیبه ،ولی میتونم ازت یه درخواستی داشته باشم؟؟

V:بفرمایید نونا

suzy: همسرم سر کار و مادرم هم رفته ججو پیش خالم که بیمارستان ، من فامیل دیگه ای هم سئول ندارم ، امروز هم یه جلسه خیلی مهم توی شرکت برگذار میشه ، پس نمیتونم مرخصی بگیرم

suzy: میتونی از دختر کوچیکم مراقبت کنی ؟؟

v:برای چی نمیزارینش مهد ??

suzy: نایون یکم مریض ، نمیتونم تو جاهای شلوغ بزارمش

suzy:  فقط۳ ساعت ، لطفا

v: باشه نونا

suzy: ممنونم  تهیونگ  ، خیلی خیلی ممنونم
---------------

تهیونگ : سلام خانم کوچولو ، تو باید نایون باشی ؟؟

نایون : سلام

سوزی : ببخشید تهیونگ ، واقعا متاسفم ، اگه بخاطر جلسه نبود حتما مرخصی میگرفتم

تهیونگ:نه ... اشکالی نداره ، بالاخره مشکل دیگه، برای همه پیش میاد

سوزی: بازم متاسفم...من دیگه باید برم ....نایون لطفا اوپا رو اذیت نکن و بچه خوبی باش ، قول میدم زود برگردم

سوزی :خدافظ نایون ، خدافظ تهیونگ

-----------------------

Suzy POV:

بعد ازین که نایون رو پیش   تهیونگ گذاشتم سریع به سمت شرکت روندم

+اقای جئون ،همینجور که گفتین نایون رو گذاشتم پیش تهیونگ شی

_خوبه برو به بقیه کارا برس 

+چشم قربان

معلوم نیست چه نقشه ای توی سرش ،یکی نیست بهش بگه تو که میخوای ببریش سر قرار خوب چرا بچه ی بیچاره منو تردویل میکنی

---------------------

kooky: سلام تهیونگ

v: سلام جونگ کوک هیونگ

kooky: امروز وقتت آزاد؟؟

v: وقتم ازاد بود 

kooky: یعنی چی ؟؟ مشکلی پیش اومده برات؟؟

v: یکی از دوستام مشکلی براش پیش اومده بچه شو گذاشته پیش من

kookyخب!! مشکل این قضیه چیه

v: من با بچه ها رابطه خوبی ندارم

kooky: پس چرا قبول کردی که مراقبش باشی

v:اخه خیلی گناه داشت 

kooky:تهیونگ

v:بله هیونگ

lets chatHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin