Suzy: سلام تهیونگ
V: سلام نونا؟؟
suzy: خوبی؟؟
V: ممنون ،خوبم
V: اتفاقی افتاده نونا؟؟
suzy: میدونم این یکم عجیبه ،ولی میتونم ازت یه درخواستی داشته باشم؟؟
V:بفرمایید نونا
suzy: همسرم سر کار و مادرم هم رفته ججو پیش خالم که بیمارستان ، من فامیل دیگه ای هم سئول ندارم ، امروز هم یه جلسه خیلی مهم توی شرکت برگذار میشه ، پس نمیتونم مرخصی بگیرم
suzy: میتونی از دختر کوچیکم مراقبت کنی ؟؟
v:برای چی نمیزارینش مهد ??
suzy: نایون یکم مریض ، نمیتونم تو جاهای شلوغ بزارمش
suzy: فقط۳ ساعت ، لطفا
v: باشه نونا
suzy: ممنونم تهیونگ ، خیلی خیلی ممنونم
---------------تهیونگ : سلام خانم کوچولو ، تو باید نایون باشی ؟؟
نایون : سلام
سوزی : ببخشید تهیونگ ، واقعا متاسفم ، اگه بخاطر جلسه نبود حتما مرخصی میگرفتم
تهیونگ:نه ... اشکالی نداره ، بالاخره مشکل دیگه، برای همه پیش میاد
سوزی: بازم متاسفم...من دیگه باید برم ....نایون لطفا اوپا رو اذیت نکن و بچه خوبی باش ، قول میدم زود برگردم
سوزی :خدافظ نایون ، خدافظ تهیونگ
-----------------------
Suzy POV:
بعد ازین که نایون رو پیش تهیونگ گذاشتم سریع به سمت شرکت روندم
+اقای جئون ،همینجور که گفتین نایون رو گذاشتم پیش تهیونگ شی
_خوبه برو به بقیه کارا برس
+چشم قربان
معلوم نیست چه نقشه ای توی سرش ،یکی نیست بهش بگه تو که میخوای ببریش سر قرار خوب چرا بچه ی بیچاره منو تردویل میکنی
---------------------
kooky: سلام تهیونگ
v: سلام جونگ کوک هیونگ
kooky: امروز وقتت آزاد؟؟
v: وقتم ازاد بود
kooky: یعنی چی ؟؟ مشکلی پیش اومده برات؟؟
v: یکی از دوستام مشکلی براش پیش اومده بچه شو گذاشته پیش من
kookyخب!! مشکل این قضیه چیه
v: من با بچه ها رابطه خوبی ندارم
kooky: پس چرا قبول کردی که مراقبش باشی
v:اخه خیلی گناه داشت
kooky:تهیونگ
v:بله هیونگ
![](https://img.wattpad.com/cover/247998725-288-k690443.jpg)
ŞİMDİ OKUDUĞUN
lets chat
Hayran Kurgu#complete KookV chat jk:هی بیبی بوی jk: یه عکس از بوتت بفرست v: تو دیگه کدوم خری هستی jk:این طرز برخورد با ددی ایندت نیست v:متوهم😒 jk:اوه بیبی ولی من هنوزم عکس بوتت رو میخوام