۱۹

4.6K 853 103
                                    

jimin: حدس بزن چی شده؟

v:چی شده ؟؟

jimin:نه حدس بزن

v:نمیدونم چی شده ولی میدونم اگه این بازی مسخره رو ادامه بدی تو میری سرد خونه منم میرم زندان

jimin:چه خشن

jimin: من خشن دوست دارم

v:پارک جیمین🔫🔪

jimin:باشه باشه

jimin:گفتی اسم منشی ددیت بائه سوزی بود

v:اره ، برای چی؟؟

jimin:خب ، من کلی اطلاعات درباره ددیت دارم

jimin:مثلا اینکه تو قبلا ددیت رو دیدی

v:میدونم

jimin:چی؟؟ چی رو میدونی؟؟

v:میدونم دیدمش

v:میدونم میشناسمش

jimin:واقعا، پس میدونی اون کیه

v:نه نمیدونم کیه ، و لطفا تو هم نگو

jimin:لعنت بهت تهیونگ ، چرا یهو ادای پسر های خوب درمیاری

v:خودش امشب میاد خونم ،و همه چیز رو بهم میگه

jimin:لعنتی ، من بخاطر این اطلاعات از کونم مایع گذاشتم

v:ببخشید رفیق

v: حالا چرا از کونت مایع بزاری ؟؟؟

jimin:اطلاعات رو از شوگا گرفتم

v:باشه باشه نمیخواد بقیش رو بگی ، خودم فهمیدم

jimin: خب

v: خب چی ؟؟

jimin: رفتی حموم ، شیو کردی😜

v:یا پارک جیمین

v:قراره فقط حرف بزنیم منحرف

jimin:منو شوگا ها اصولا حرف میزنیم ولی بعدش🔞🔞

v:خدای من ، دوست هم اینقدر منحرف

jimin:از خداتم باشه

jimin: دارم مجانی بهت درس میدم

v:بعدشم من پسرم

jimin: تمیز بودن دختر پسر نداره ، البته تو همچینم  پشم  مشم  نداری

v:اه خدای من ، اصلا میدونی چیه من باید خونه رو تمیز کنم ، کار دارم ، خدافظ

jimin: فقط کاندوم یادتون نره ، هنوز واسه دایی شدن جوونم😁

-------------------
جونگ کوک : مامان خواهش میکنم

خانم جئون: نه نه این خوب نیست عوضش کن

جونگ کوک: مامان خاستگاری که نمیخوام برم

خانم جئون: یه لحظه فکر کن بزارم مراسم خاستگاریت همچین لباس جلفی بپوشی

جونگ کوک: مامان این لباس از بهترین برنداس

خانم جئون: حرف اضافه نزن ، برو عوضش کن

لوهان : اوه کوکی ، چه تیپی زدی

جونگ کوک: دیدی مامان دیدی ، لوهانی هم میگه تیپم خوبه

خانم جئون : اوه لوهان عزیزم ، تو فکر میکنی خوبه ؟؟

لوهان: اره ، این لباس از بهترین برنداس

خانم جئون: خب اگه تو میگی خوبه حتما خوبه دیگه

جونگ کوک : منم که همینو گفتم

خانم جئون : داری میری سر راه گل و شیرینی هم بخر

لوهان : فکر کنم چون بار اولشه که میره بهتره یه شراب قدیمی ببره

خانم جئون : اره اره خیلی هم عالی.... کلوچه یکی از شراب قدیمی های بابات رو هم ببر

سهون : سلام به همگی

جونگ کوک : سلام هیونگ

لوهان: سلام هونی

خانم جئون : سلام بابلتی مامان

خانم جئون و لوهان دوبار غرق صحبت شدن و دوبرادر رو ایگنور کنان ترک کردن

سهون: هانی ...پس بوس من چی ؟؟

سهون: رفت که

جونگ کوک :😂😂😂😂 هیونگ فکرکنم مامان لوهان هیونگ رو دزدید

سهون: اره بخند ، اشکال نداره ، یک روزم تو توسط مامان و دوست پسرت ایگنور میشی

جونگ کوک : وا هیونگ ... حالا چرا نفرین میکنی

سهون: من نفرین نکردم .... فقط واقعیت رو به صورت لخت بهت نشون دادم

جونگ کوک: هییی مثلا بزرگ تری و باید الگو باشی

سهون: 😒 من نخوام الگو باشم باید کی رو ببینم

جونگ کوک: چه بدونم

سهون : بیخیال... بیا اینو بگیر ...سر راه برات خریدم ... لازم میشه

جونگ کوک: این چیه ؟؟

سهون : بادکنکه😒 .... احمق جون هنوز نمیدونی کاندوم چیه

جونگ کوک: هیونگ .... میدونم کاندوم چیه ... میگم چرا میدیش به من

سهون : هیچ کس از اینده خبر نداره

جونگ کوک : ما فقط قراره حرف بزنیم

سهون : خب الان نه ... بعدا که لازم میشه ، مگه این که اون تاپ باشه

جونگ کوک : تهیونگ یه بیبیه

سهون : اوه ، پس رول ددی کینک دارین

جونگ کوک : هوووم .... خیلی خب هیونگ من برم که دیر نرسم  ، خدافظ

سهون : موفق باشی

lets chatTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang