D-37

283 90 20
                                    

سی و هفتمین چیزی که دربارش ازت متنفرم، کنار اومدنت.

بعد از سی و هفت روز تماشا کردنت،

من متوجه شدم که تو کنار میای. با همه چیز.

این مثل یه نعمته. شایدهم یه نفرین.

راستش من هیچوقت کنار اومدن رو یاد نگرفتم.

من فقط میتونم به همه‌چیز بی‌تفاوت باشم.

نادیده گرفتن با کنار اومدن متفاوته.

وقتی زیاد نادیده بگیری،

کم‌کم یادت میره که چطور می‌دیدی.

من از کور‌ بودن متنفرم و حس میکنم دارم کور‌ میشم.

ترسناکه مگه نه؟ بیشتر احمقانه به نظر میاد.

-درد تو مایه سرخوشی منه.


~~~~~~~~•~~~~~~~~


سی هفتمین روزی که جیمین یه نامه توی کمدش پیدا کرد، یونگی به مدرسه نیومده بود.

عجیب بود که اون نامه از کجا پیداش شده، اما بهرحال جمله‌ی آخر و بوی سیگار روی اون کاغذ ثابت میکرد که نویسنده‌اش همون بسکتبالیست.

هوسوک به سوکجین گفت که یونگی شب گذشته حساب‌های کاربریش رو پاک کرده، سوکجین و تهیونگ یک روز دیگه رو هم بدون حرف زدن با هم سپری کردن، جیمین بازهم اون روز پشت جین نشست و دومین نفری که فهمید یک چیزی سرجاش نیست، جئون جونگکوک بود.

سوکجین هیونگش دیگه به ته هیونگش خیره نمیشد. ته هیونگش چند روزی بود که ازش نمیخواست تا کلاس‌هارو به جاش حاضر بشه تا بتونه به دیدن پسر عموش بره. جیمین هیونگش همش با چشم دنبال کسی میگشت و اون دنسر و دوستش کیم نامجون بازهم با هم صمیمی شده بودن.

یه چیزی سرجاش نبود
و جونگکوک دومین نفری بود که اون رو فهمید.

Your Pain Is My Joy Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt