D-58

261 80 6
                                    

پنجاه و هشتمین چیزی که دربارت ازش متنفرم،

اجازه میدی آدم‌ها بخاطر دیگران تنهات بزارن.

دوستت، اون بچه غول دیروز با ما ناهار خورد.

واو، کراش اون بچه واقعا شوخی نداره.

اون کسی که عاشق بینیش بود، روبرو نشست

و تماشا کرد که چطور عاشقانه به یکی دیگه خیره میشه.

درست مثل یه درامای احمقانه به نظر میرسید.

اون بچه رو برای شجاعتش تحسین میکنم.

هرچند که اون سروصدا رو دوبرابر میکنه.

شاید باید جام رو عوض کنم. برگردم پیش اون کتابدار؟

درد تو مایه سرخوشی منه.


~~~~~~~~•~~~~~~~~


دومین روزی که جونگکوک سر میز کاپیتانش نشست، جیمین آرومتر از روز گذشته بود. بازهم پلیور سبزش رو پوشیده بود، فقط برای اینکه حرص اون بسکتبالیست رو در بیاره. ممکن بود با اینکار بازهم توجه اون رو مثل قبل داشته باشه.

بدون اینکه اجازه بده تهیونگ اون رو به میز قبلی ببره، سر میز اون کتابدار نشسته بود و با اخم پررنگی به کاپیتانش خیره شده بود که چطور مشتاقانه توی بحث باقی افراد پشت میز -بخصوص دونگسنگ خیانت‌کارش- شرکت میکنه.

دنسر اونقدر به اون میز خیره شد تا بالاخره کتابدار با ضربه‌ی محکمی پاهای دوست‌پسرش که سرکشانه زیر میز بین پاهاش میخزید رو عقب هل داد و با پایین گذاشتن کتاب بین انگشتاش کنایه زد.

-اگه قراره بکشیش بگو تا دوتا پروژه‌ی باقی موندش رو انجام ندم.
+بیشتر از کشتن ممکنه بخورتش.

تهیونگ با سرخوشی گفت و بار دیگه پای راستش رو از مچ‌ تا رون‌های هیونگش بالا کشید.

-درباره‌ی اون حرف میزنی یا خودت؟
+میدونی که ما سولمیتیم هیونگ. کارهامون یکیه.

کتابدار چشم‌هاش رو توی حدقه چرخوند و دنسر تمام اون کلمات رو نادیده گرفت. باید خودش رو کنترل می‌کرد. هرچند که واقعا قصد داشت با نگاهش کاپیتان بدجنسش که اونقدر شیرین به حرف‌های دونگسنگ خیانت‌کارترش میخندید خفه کنه.

+بنظرتون خنده‌داره هاه؟

دنسر خیره به پیکسل خرگوش سفیدرنگ روی پلیور دونگسنگش زمزمه کرد و لب‌هاش رو روی هم فشرد. کاپیتانش حتی با اینکه سبز پوشیده بود هم بهش نگاه نمیکرد و جیمین قرار نبود بازهم اونجا بشینه تا تبدیل به یه کورن فلکس بشه.

Your Pain Is My Joy Where stories live. Discover now